رفيق منصور دوانيقي - حاضر جوابی نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
رفيق منصور دوانيقي
آورده اندكه قبل آنكه رايت دولت بني عباس ارتفاع يابد،حمزه نامي هميشه باابوجعفرمنصوررفاقت ومصاحبت مي نمودوچون سفاح به مرتبه خلافت رسيد،كارمنصوردردولت اوبالاگرفت .اكابرچون به خدمتش مبادرت نمودند منصورازحمزه اعراض نمودبعدازمدتي حمزه مجال سخن يافت ،عتابي تقريركرد .منصورازوي عذرخواسته ،فرمودتاچهارهزاردرم به اودادندوگفت:اين را سرمايه تجارت خودكن وديگرنزدمن ميا!وچون سفاح وفات كردومنصوربه خلافت نشست ،حمزه به مجلس اوآمد .ابوالجعفرپرسيد .مقررشده بودكه نزدماميايي !گفت:آمده ام تارسم تهنيت بجاي آورم .گفت:نيكوكاري كردي .اكنون هزار درم بگيروبرو .حمزه گفت:به خدااگرچهارهزاردرم ،فلسي كم باشدملازمت ترك نخواهم كرد .هرروزبه دارالخلافه آمدتامنصوربه تنگ آمدودستوردادتا چهارهزاردرم به اوبدهند .بعدازدوسال منصورراپسري متولدشد .حمزه نوبت ديگربه مجلس منصورآمدورسم تهنيت بجاي آورد .منصورگفت:اي حمزه ،مرا زنان وكنيزكان بسياراست .اگربه هرفرزندي كه ازكنيزگان متولدگرددتوبيايي وچهارهزاردرم طمع كني ،مشكل باشد .حمزه گفت:بعدازاين نيايم !منصورگفت تاچهارهزاردرم ديگربه حمزه دادندوبااوشرطكردندكه ديگربه دارالخلافه نيايد .سال ديگرحمزه نزدمنصوررفت !خليفه گفت:تهنيت خلافت گفتي ،مباركباد فرزندگفتي ،ديگربه چه كارآمده اي ؟!حمزه گفت:درمكه فلان مرددعايي مستجاب به من آموخته ،آمده ام تاآن رابه اميريادبدهم .منصورگفت:اي حمزه ،من آن دعاراياددارم ودوش همه شب مي خواندم وازخداي مي خواستم كه مرااز شرمشاهده تونگاه داردوهيچ اثري برآن مترتب نشد،اكنون چهارهزاردرم ديگر بگيروقسم يادكن كه ديگرپيش من نيايي !" .