ستارخان نسبت به ائمه وبه حضرت عباس ارادت مي ورزيدوايمان داشت كه آن حضرت درهنگام خطرنگهبان اوست .بنابرروايتي كه درآن روزگاردرميان مردم تبريزشايع بود،موقعي كه كنسرل روس درآغازقيام ستارخان اوراباوعده ووعيددعوت مي كردكه دست ازقيام برداردوبه حمايت از سياست روس درآيدوبيرق آن كشوررابربالاي خانه خودبزند،اودرجواب به صداي بلندگفت:آقاي كنسول ،من مي كوشم كه دولتهاي ديگري ديگرهم زيربيرق اسلام وحضرت عباس درآيند،آنوقت شمامرابرزيربيرق روس مي خوانيد؟