حاضر جوابي بهلول - حاضر جوابی نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
حاضر جوابي بهلول
روزي بهلول به مسجدرفت وچون روزعيدبودجمع زيادي آمده بودند،بهلول مي خواست واردغرفه اي شودديددم درغرفه كفشهاي فراواني قرارداردوچون يك باركفش اورادزديده بودند،ترسيدبازهم كفش اورابرندوياباكفشهاي ديگرعوض شود،لذاكفشهايش رادرآوردوآنهارادردستمالي پيچيدوزيرلباده پنهان نمودوبعددرگوشه اي ازغرفه نشست .شخصيي كه نزديك اونشسته بود،برآمدگي زيربغل بهلول راديدو گفت:گمان مي كنم كتاب پرقيمتي زيربغل داري ،مي تواني بگوئي چه كتابي است ؟ بهلول جواب داد .كتاب فلسفه است !آن مردپرسيد .ازكدام كتاب فروشي خريده اي ؟بهلول گفت:ازكفاشي خريده ام !