ظل السلطان درهنگام حكمراني اصفهان ،حسينقلي خان بختياري راكه يكي ازسران ايل بختياري بود به اصفهان دعوت كرد .روزي كه حكمران ومهمان باجمعي ازبزرگان شهردرتالارقصر نشسته بودند،مردي ازاتباع رعاياي حسينقلي خان باسروپاي برهنه واردشده وسلام كرد .خان سربرداشت وچون وضع اوراديد،خشمگين شده وگفت:براي چه به شهر آمده اي ؟مردگفت:براي زيارت شما!خانه گفت:احمق ،خروگاووگوسفندها رارهاكرده وچندين فرسخ پياده به زيارت من آمده اي ؟مردلوتعظيمي كردوگفت: خان !خرم تويي ،گاوم تويي ،گوسفندم تويي .