ايران
ظرفيت نفت قابل ابقاع ايران در حال حاضر 6/5 ميليون بشكه در روز است.عامل قاطع تعيين كننده ئ ظرفيت آينده ايران، زمان بندى و ميزان موفقيت در
اجراى برنامه هاى وسيع تزريق مجدد گاز و سرمايه گذاريهاى عظيم در
حوزه هاى تحت عملكرد اسكو يا كنسرسيوم شركت هاى نفتى خارجى
توليد كننده نفت ايران مى باشد.
حفظ فشار ذخاير مارون و اهواز كه دو حوزه نفتى عظيم اين كنسرسيوم
مى باشد و روزانه 2 ميليون بشكه از توليدات نفى از آن حوزه ها برداشت
مى شود، " و بخش اعظم گاز طبيعى آن به شوروى صادر مى باشد. ظرفيت
ثانويه گاز مارون به سرعت رو به گسترش است وشركت ملى نفت ايران به
اسكو دستور داده است كه تا سال 1981 توليد گاز اهواز و مارون را كاهش
دهد. در عين حال قرار است گاز حوزه پارس جهت تزريق به مارون آورده
شود كه از سال 1981 شروع مى شود: در گچساران كه سومين حوزه بزرگ
نفتى است عمليات تزريق گاز آغاز شده و يك برنامه احداث تونل فرعى
تزريق گاز در كرنج در دست مطالعه است. حوزه نفتى آغاز جارى كه به طور
وسيعى در آن توليدانجام گرفته در وضعيتكاهش توليد قرار دارد.
اسكو پيش بينى مى كندكه ظرفيت قابل ابقاع آن تا پايان سال 1980 به 2/6
ميليون بشكه در روز خواهد رسيد و از آن پس كاهش يافته و تا پايان سال
1983 به سطح 5/8 ميليون بشكه در روز خواهد رسيد. ولى حتى ادامه يافتن
توليد 5/8 ميليون بشكه در روز خواهد رسيد. ولى حتى ادامه يافتن توليد
5/8 ميليون بشكه در روز نيز مستلزم برنامه ى پرخرج تزريق گاز " در سالهاى
1978 84 معادل 11 ميليارد دلار " نه براى رسيدن به مرتبه در توليد بلكه به
منظور بيشترن افزايش در بازيافت كه عمدتاہ به وسيله بالا بردن عمر حوزه ها
انجام
مى گيرد. طرح ريزى شده است علاوه بر اين سالانه معادل 500 ميليون دلار
لازم است تا در زمينه تهيه تجهيزات نمك زدايى، انجام كار در مورد
چاههاى موجود و حفاريهاى جديد مصرف گردد. و اكتشافات جديد نيز
بايد به طور متوسط معادل 500 ميليون دلار لازم است تا در زمينه تهيه
تجهيزات نمك زدائى، انجام كار در مورد چاههاى موجود و حفاريهاى
جديد مصرف گردد.
و اكتشافات جديد نيز بايد به طور متوسط معادل 500 ميليون بشكه در سال
باشد تا سطح ظرفيت توليدى برنامه ريزى شده را حفظ نمايد. ليكن برنامه
تزريق گاز به طور جدى ممكن است شروع به كاهش نموده باشد. ارزيابى
اخير حوزه اسكو نشان داد كه ظرفيت قابل ابقاع در آوريل 1978 كمتر از
5/9 ميليون بشكه در روز بوده است و در مقايسه، همين ظرفيت در سال
1977 معادل 6/1 ميليون بشكه در روز و در سال 1976 معادل 6/3 ميليون
بشكه در روز بود. احتمال موفقيت برنامه هاى حفارى اكتشافى نيز با در نظر
گرفتن نتايج ناراحت كننده گذشته اخير چندان زياد نيست. باتوجه به كليه
جهات، ما فكر نمى كنيم كه اسكو بتواند به هدف توليدى خود دست يابد.
چهار شركت مشترك با ايرن نيز در خارج از حوزه عملكرد اسكو در سال
1977 معادل 600/000 بشكه در روز نفت توليد كرده اند و ميزان بازده آنها
تا اواسط سالهاى 1980 به طور معتدل افزايش خواهد يافت. در مقايسهخ با
معيارهاى خاورميانه، ذخاير حوزه هاى اين شركت ها بسيار ناچيز بوده و
امكان اكتشافات ديگر نيز چندان زياد نيست. اكثر اين حوزه ها نى در اوايل و
اواسط سالهاى 1960 كشف شده بودند و منطقه تحت عمليات اكتشافى
وسيع قرار گرفته است. افزايش توليد اين شركت همچنين نخواهد توانست
كاهش توليد منطقه اسكو را جبران نمايد.
بر اساس خوش بينانه ترين فرضيات توليد اين شركت هاى مشترك با ايران
تاپايان سال 1985 مى تواندبه 1 ميليون بشكه در روز برسد، ولى نتيجه
محتمل الوقوع تر 700/000 بشكه در روز است. به نظر ما تركيب ظرفيت رو
به كاهش در حوزه هاى اسكو و افزايش محدود در
حوزه هاى شركت مشترك با ايران سبب مى گردد كه ظرفيت قابل ابقاع اين
كشور در مقايسه با 6/5 ميليون بشكه امروز چيزى بين 5 تا 6 ميليون بشكه
در روز در سال 1985 باشد.