موازنه تجارت نفتى كمونيستى
بسته به اينكه نفت شوروى در چه زمانى شروع به كاهش يافتن خواهد كرد وبا در نظر گرفتن ميزان رشد اقتصادى كشورهاى كمونيستى مختلف، و رشد
ارز معتبر اكتسابى آنان، واردات خالص نفتى آنها در سال 1985 معادل 2/5
ميليون بشكه در روز خواهد بود. " به جدول 10 نگاه كنيد " اين رقم
در برگيرنده 500000 بشكه در اروپاى شرقى، موقعيت تعادلى براى
شوروى، واردات خالص 300000 بشكه در روز براى ديگر كشورهاى
كمونيستى بخصوص كوبا مى باشد.
روشى كه شوروى مشخصاہ در تخصيص واردات و صادرات نفتى خود
اعمال مى نمايد البته جاى تعمق و بررسى دارد. مسكو در حال حاضر حدود
5 ميليارد دلار از طريق صادرات نفتى خود، عمدتاہ به اروپاى غربى ارز
معتبر به دست مى آورد. البته ممكن است شوروى بخش از اين صادرات را
ادامه دهد و مقدارى نفت نيز از اوپك خريدارى نمايد تا نياز خود را برآورده
سازد و بهمين ترتيب به صدور نفت خود به اروپاى شرقى ادامه خواهد داد و
مقدار مورد نياز براى جبران را نيز از اوپك وارد خواهد كرد.
ولى چون هيچ يك ارز كشورهاى اوپك حاضر نيستند كه در ازاع چيز ديگرى
بجز ارز معتبر نفت خود را به فروش برسانند، بنابراين تاعثير آن برتر از
پرداختهاى ارزى شوروى ،حداقل مشابه توقف صدور نفت شوروى خواهد
بود. تا زمانى كه شوروى نفت را در ازاع ارز معتبر وارد نمايد تا بتواند به
صادرات نفتى خود به اروپاى شرقى و يا كوبا در ازاع ارز غير معتبر ادامه
دهد، تراز پرداختهاى ارزى آن وضع وخيمترى پيدا خواهد كرد.
در صورتى كه قيمت نفت معادل قيمت زمان حال آن باقى مى ماند، كشورهاى
كمونيستى احتمالاہ قادر مى بودند تا وجوه لازم براى واردات نفتى خود را به
ميزانى كه پيش بينى شده بود، تاعمين نمايند. در سال 1977 مجموع واردات
در مقابل ارز و دريافتى هاى ارزى شوروى، اروپاى شرقى و كوبا به طور
گروهى تقريباہ موازنه داشت، و در هر طرف تراز معادل 33 ميليارد دلار
مى گرديد. ميزان ارز معتبرى كه اين كشورها در نتيجه صدور نفت درسال
1977 به دست آوردند معادل 5 ميليارد دلار بود. واردات نفتى مورد نياز آنها
در سال
" پاورقى: به استثناع پيش بينى نفتى كه به صورت پاياپاى وارد مى گردد و
معادل 500000 بشكه در روز مى باشد و به استثناع صادرات پيش بينى شده
چين. "
1985 برابر با 2/5 ميليون بشكه در روز خواهد بود كه اگر قيمت هاى نفت
در سال 1977 ثابت بماند بالغ بر 12 ميليارد دلار خواهد گرديد. بنابراين
17 ميليارد دلار ارز لازم ، نيمى از ارز معتبر دريافتى آنان را تشكيل خواهد
داد. بنابراين منطقى است اگر فرض كنيم كه ارز معتبر دريافتى حاصله
ازصادرات غيرنفتى، طلا، و اعتبارات خالص تا پايان سال 1985 بايد
حداقل به سطح 10 ميليارد دلار برسد. در نتيجه گرچه لازم خواهد شد كه در
واردات غيرنفتى كاهش پديد آيد، ولى به نظر مى رسد كه تمام واردات واجد
ارجحيت آنها به اين ترتيب برآورده شود.
اين پيش بينى فرض را بر آن قرار داده است كه توليد نفت شوروى در سال
1985 معادل 10 ميليون بشكه در روز و يا حد بالاى دامنه اى كه ما احتمال
آن را مى دهيم، خواهد بود. ولى اگرتوليد نفت در حد پائين دامنه مورد پيش
بينى ما يعنى 8 ميليون بشكه در روز باشد، فكر نمى كنيم كه بتوانند كمبود
مربوطه را با واردكردن نفت اضافى مورد
نياز در ازاع ارز معتبر جبران نمايند. واردات به ميزان مورد لزوم بر تراز
پرداختهاى تلفيقى شوروى و اروپاى شرقى تاعثير غير قابل تحملى خواهد
گذاشت. به همين دليل ما معتقديم كه پيدايش هر گونه كمبود در توليد نفت
شوروى از طريق رشد اقتصادى كندتر در اقتصاد شوروى و اروپاى شرقى
جذب خواهد گشت و در بازار جهانى منعكس نخواهد گرديد.
" پاورقى: ارقام 3/5 ميليون تا 4/5 ميليون بكشه در روز كه درگزارش
آوريل 1977 ارائه شده بود بر اساس رشد اقتصادى سريعتر شوروى به
دست آمده بود و ميزان صرفه جوئى و مشكلات تراز پرداختها را در نظر
نگرفته بود "
گرچه حجم واردات نفتى كمونيستى مشخص و معلوم نيست، ليكن شك
نداريم كه شوروى و اروپاى شرقى با مشكل عظيمى در زمينه انرژى و اتخاذ
سياست هاى دردناك روبرو مى شوند.