ضد فشارها
فشارهاى سياسى و اجتماعى موجود در كشورهاى مصرف كننده در خيلىاز موارد در جهت عكس تحولاتى است كه كمبودهاى بازار نفت را كاهش
مى دهند. مثلاہ در حالى كه سه سال پس از آخرين بحران اقتصادى ميزان
بيكارى 16 ميليون نفر است، به دولت هاى عضو سازمان همكارى و عمران
اقتصادى فشار وارد مى شود تا ميزان رشد اقتصادى را بالا ببرند. مجموعه اى
از انتخابات ملى كه براى سالهاى 1980 و 1981 در نظر گرفته شده اند تمايل
به افزايش قيمتها تا سطح مطلوب را تقويت مى نمايند. گرچه ميزان تحمل
عموم در رابطه با بيكارى چندان مشخص نيست، ولى بدون شك معلوم
نيست كه بسيارى از راى دهندگان واقعيت مشاغل كمتر در كوتاه مدت را
بپذيرند تا از كاهش روند اقتصاد متكى به نفت در اواسط سالهاى 1980 دور
بمانند.
در همين حال، عرضه اضافى نفت در نتيجه جريان هاى جديد نفت آلاسكا و
درياى شمال در زمانى كه ميزان تقاضا پائين است و صنعت زغال سنگ نيز
به خاطر كاهش تقاضاى جهانى فولاد بيش از اين نمى تواند
توليد نمايد، سبب شده است كه مردم و حتى در بعضى از موارد دولت ها فرا
رسيدن مشكل نفنى را باور ننمايند. همين مسائل سبب مى گردد كه در
موردانرژى سياست هاى بهترى اتخاذ نگردد و سبك زندگى نيز تغييرى
نيابد. و در بسيارى از كشورها نحوه سرمايه گذارى با سرعت كند و با به
تعويق انداختن عرضه روشها و ماشين آلات توليدى با صرفه تر از نظر
مصرف انرژى بر خلاف منابع حاصله از صرفه جويى اساسى عمل
مى نمايد.