آسیب ‌شناسی مطبوعات جلد 3

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

آسیب ‌شناسی مطبوعات - جلد 3

سید محمدعلی داعی نژاد، حسن رضائی مهر، علی اکبر مؤمنی، ابوالقاسم مقیمی حاجی، عباس بصیر، محمد ملک زاده، هبت الله صدر السادات زاده، احمد شجاعی، محمد جواد نوروزی، مهدی اکبری، محمد امین، غلامحسن محرمی، حمید کریمی؛ تهیه کننده: مرکز مطالعات و پژوهش های فرهنگی حوزه علمیه قم؛ با مقدمه و نظارت: عبدالحسین خسروپناه

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

روي‌كرد اين دو نفر واحد است؛ اما بازرگان بيش‌تر تعارض‌ها را در فيزيك و بعضى آموزه‌هاى اسلامى مي‌ديد و شريعتى بعضى از تعارض‌هاى جامعه‌شناسى جديد را با اسلام مشاهده مي‌كرد؛ يعنى شريعتى اصلاً تعارض اسلام با فيزيك را نمي‌ديد، رشته‌اش هم نبود، و بازرگان هم تعارض در زمينه‌ى جامعه‌شناسى را مشاهده نمي‌كرد. بازرگان، مثلاً قانون ترموديناميك را مي‌ديد، اگر محصول را با يك آيه متعارض مي‌ديدند، آيه را به گونه‌اي، حتى خلاف ظاهر، تفسير مي‌كردند كه سازگارى و تلائم يابند؛ مثلاً ايشان كتاب باد و باران در قرآن يا انسان در قرآن را با اين روي‌كرد نگاشته است. شريعتى هم گاهى هنگام تعارض آراى جامعه‌شناسى با اسلام، تفسير آيات را براساس نظرهاى جامعه‌شناسى ارائه مي‌كرد؛ مثلاً در قضيه‌ى هابيل و قابيل، دقيقاً از جامعه‌شناسى ماركس استفاده مي‌كرد؛ البتّه شريعتى ماركسيست نبود. معتقد به ماركس هم نبود، ولى بعضى از دستاوردهاى ماركس و گورويچ يا بعضى از اگزيستانسياليست‌ها، مثل سارتر را پذيرفته بود و از آن استفاده مي‌كرد. تفسير ايشان از هابيل و قابيل، متأثر از جامعه‌شناسى ماركس و نظريه‌ى اختلاف طبقاتى است؛ پس آياتى كه درباره‌ى مالكيت خصوصى و يا رواياتى كه در زمينه‌ى مالكيت دولتى و خصوصى و عمومى است، چه مي‌شود؟! اين روشى است كه بازرگان و شريعتى استفاده كرده‌اند.

اين روش و روي‌كرد، مشكلى را حل نمي‌كند و در واقع پاك كردن صورت مسأله است؛ اصلاً ما اجازه نداريم كه معنايى از آيات را برداريم و معناى ديگرى به آن بدهيم. ما بايد طبق قواعد ادبيات عرب و زبان‌شناختى و ده‌ها قاعده‌ى عمومى ديگر، آيه را تفسير كنيم و اگر هنگام تعارض دستاوردى از مدرنيته با ظهور يا نص آيات، معناى آيات را برداريم و معناى ديگرى به آن بدهيم خطاست، چون تفسير به رأى است. قرآن، خود، كتاب ناطق است؛ «تبيانٌ لكُلّ شيء» است.

اگر مثلاً آيات 12 تا 14 سوره‌ى مؤمنون را با نظريه‌ى ترانفورميسم و انسان نئاندرتال، مطابقت داديم، هنگام رد اين نظريه ـ كما اين‌كه رد شد ـ(5) چه مي‎كنيد؟

بعد هم اين آيات سوره‎ى مؤمنون را بر نظريه‌ى ژنتيك تطبيق مي‌كنيد و گوييد ما نظريه‎ى ژنتيك را هزار و چهارصد سال پيش گفته‎ايم؟

اين چيزى جز تفسير به رأى قرآن نيست. آقاى شريعتى در جاهاى متعددى گفته است يكى از روش‎هاى تفسير قرآن، همين علم جديد است و بايد آيات را با دستاوردهاى علم جديد تفسير كنيم؛ البتّه ايشان يك دغدغه‎ى مباركى داشته است و آن دغدغه‎ى تعارض بوده است. امّا راه‎حل اين نيست؛ اين پاك كردنِ صورت مسأله است.
مرحوم مطهرى راه حل ديگرى پيش‎نهاد مي‎كند، راه حل ايشان تقريباً شبيه راه حل سيدجمال‎الدين است، اما ريشه و علت اين پديده را هم ذكر مي‎كند. خلاصه‎ى فرمايش ايشان اين است كه واقعاً اسلام با مدرنيته تعارض ندارد؛ اگر تعارض هست در مسلمانى ماست؛ چون ما معرفت‎هاى دينى غلطى در جامعه‎ى اسلامى خودمان داريم. برداشت ما از زهد، صبر، توكل، انتظار فرج و غيره غلط است. اگر معرفت ديني‎مان را اصلاح كنيم و خرافه‎زدايى نماييم، مشكل تعارض و هم‎چنين مشكل عقب‎ماندگى ما هم حل مي‎شود. در مقدمه‎ى كتاب اسلام و سرنوشت مي‎فرمايد: من يك طرح مفصلى دارم كه اگر عمرى باقى بود، آن را به صورت كتاب مي‎نويسم؛ اما متأسفانه عمر ايشان اجازه نداد. البتّه اين مقدمه اصلاً ارتباطى با كتاب ندارد،‌ولى بحث بسيار جامعى را ارائه داده است.

/ 51