آزادى شيطان
در قسمت ديگرى از اين مصاحبه آمده است:حتى خدا به شيطان هم ـ كه قسم خورده بندگان خدا را گمراه كند ـ آزادى و مهلت ميدهد.ادعاى مذكور از چند جهت مخدوش است:1. بين مفاهيم آزادى در نظام تكوين با آزادى در نظام تشريع خلط شده است و روشن است كه آزادى شيطان در نظام تكوين است. برداشت ياد شده از آيه، نفى امر به معروف و نهى از منكر و جهاد و نفى مسئوليتهاى اجتماعى را به دنبال دارد؛ زيرا اگر عرصهى تكوين با عرصهى تشريع خلط شود، بايد بتوان گفت همان گونه كه خداوند به شيطان آزادى داده است تا بندگانش را گمراه كند، بندگان خدا نيز بايد به افراد منحرف و فاسد اجازه دهند تا زمينهى فساد و آلودگى جامعه را فراهم سازند. غافل از آنكه در عرصهى تشريع، انسانها مسؤليتهاى فردى و اجتماعى مختلفى دارند كه بايد به آنها عمل نمايند. انسان، مختار آفريده شده است و به اختيار خود ميتواند راه هدايت يا ضلالت را برگزيند؛«إِنَّا هَدَيْناهُ السَّبِيلَ إِمَّا شاكِراً وَ إِمَّا كَفُوراً»(8)2. اين نوع استفاده از قرآن، با آيات فراوانى كه دال بر سختگيرى نسبت به كافران و نيز وعيدهاى سخت به آنهاست، منافات دارد؛ آياتى مانند:فَقاتِلُوا أَئِمَّةَ الْكُفْرِ إِنَّهُمْ لا أَيْمانَ لَهُمْ لَعَلَّهُمْ يَنْتَهُونَ(9)وَ أَعَدَّ لِلْكافِرِينَ عَذاباً أَلِيماً؛(10)وَ إِنَّ جَهَنَّمَ لَُمحِيطَةٌ بِالْكافِرِينَ(11)3. شيطنت شيطان هم محدود است؛ حتى شيطان هم در نقشى كه به عهده دارد آزادى مطلق ندارد. خود او نيز به اين موضوع اعتراف كرده است؛ و قرآن به نقل از او ميگويد:قالَ فَبِعِزَّتِكَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ إِلاَّ عِبادَكَ مِنْهُمُ الُْمخْلَصِينَ.شيطان حدّ و مرزى دارد؛ و بالاتر از آن حد، جايى براى وسوسهاش وجود ندارد؛ زيرا شك و وسوسه در جايى اثر دارد كه حق و باطلى در كار باشد و آنجا كه حق محض است و باطلى وجود ندارد، شيطان هم وسوسهاى ندارد و خود او نميتواند در آن مرحله باشد.از مطالب گذشته روشن شد كه منطقهى عملياتى شيطان محدود است و در مراتب كمال و اخلاص نميتواند نفوذى داشته باشد؛ علاوه بر اين، قرآن كريم نفوذ شيطان را تنها در وسوسه و در شعور و آگاهى انسان ميداند، نه چيز ديگر. شيطان بشر را دعوت ميكند(12) و او را فريب ميدهد؛ انسان هم در برابر اين كار شيطان، در درون خود به سلاح عقل و فطرت مسلّح است و از بيرون نيز از پيامآوران الهى مدد ميگيرد. در اين حال، هرگز اختيار و قدرت از انسان گرفته نميشود؛ زيرا شيطان بر او تسلّطى ندارد؛ پس صحيح نيست كسى بگويد كه علت و سبب تامّ رفتار بد من، شيطان است.(13)