حجم متشابهات در قرآن
دربارهى متشابهات در قرآن كريم عنوان شده است كه :بايد توجّه داشت كه هفتاد درصد قرآن، متشابهات است و بايد برداشتهاى رايج از متشابهات را تعالى داده و جامعيت قرآن را مطرح كرد.دربارهى ادعاى مذكور بايد گفت، اين پيشفرض مقبول همهى خداباوران وحيپذير است كه غرض اساسى از نزول وحى آن است كه مردم آن را دريافت نمايند، بخوانند، بدانند و بينش و منش خود را بر مدار آن سامان دهند. لازمهى طبيعى تحقق اين هدف آن است كه ما با ذهنيت جستوجوگر، به منظور آگاهى از نيازهاى فكرى و رفتارى خويش، در محضر وحى مكتوب الهى قرار بگيريم. قرآن سخن هدايتگر پروردگار است كه از درگاه ذات قدسي، ظهور و نزول يافته است و از مخاطبهاى خويش، يعنى همهى انديشههاى حقيقتجو و خردورز دلسپارى ميطلبد؛كِتابٌ أَنْزَلْناهُ إِلَيْكَ مُبارَكٌ لِيَدَّبَّرُوا آياتِهِ وَ لِيَتَذَكَّرَ أُولُوا الْأَلْبابِ.(17)هرگونه تساهل و تسامح در راستاى فهم اين متن مقدس، درخور سختترين نكوهش است،أَفَلا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلى قُلُوبٍ أَقْفالُها.(18)روشن است كه اين هشدار پندآموز، گزارش دهندهى يك خطر بزرگ و زيان جبرانناپذير است.(19)حال كه ضرورت فهم كلام خداوند روشن شد، توجّه به چند نكته ضرورى است:1. چنانچه معتقد باشيم هفتاد درصد قرآن از متشابهات است، بايد پيشفرض فوق را كه ريشه در قرآن دارد نفى نماييم؛ زيرا قرآن از تمامى مخاطبان خود خواسته است در آيات آن تدبّر نمايند و در صورتى كه هفتاد درصد قرآن متشابه باشد، عموم مردم توانايى فهم آيات را نخواهند داشت؛ زيرا عدّهى اندكى توان تأويل متشابهات و ارجاع آنها به محكمات را دارند؛ بنابراين، ادعاى ياد شده، با فلسفهى نزولى قرآن ناسازگار است؛ علاوه بر آن، زبان قرآن همان زبان تفاهم و تخاطب عرف عقلاست؛ و خداوند براى ابلاغ پيام خود به مردم، طريقه و زبان ديگرى برنگزيده است؛ پس ممكن نيست مطالب قرآن به گونهاى بيان شده باشد كه فهم اكثر آموزههاى آن براى مخاطبان مشكل باشد.(20)2. با توجّه به عوامل تشابه و نيز تفاوت استعدادها و سرمايههاى معرفتى افراد، ممكن است برخى از آيات براى بعضى مخاطبان، از متشابهات، و همان آيات، براى بعضى ديگر، از محكمات باشند.3. متشابهات در قرآن دو گونهاند:الف) متشابهات بالعرض كه قبلاً متشابه نبودهاند؛ اكثر آيات متشابه را اين گونه آيات تشكيل ميدهند؛ مانند آيات «وجهالله»، «يدالله»، «الرحمن على العرش استوي» و غيره. اين آيات در اصل متشابه نيستند و به معناى استعارهاى در لغت به كار رفتهاند.ب) متشابهات اصلي، كه در قرآن بسيار كماند؛ به طورى كه در بين 6236 آيه، متشابهات اصلى از دويست آيه تجاوز نميكنند. علّت تشابه اصلي، بلندى معنا و كوتاهى لفظ است، كه در چنين مواردي، قرآن از راه استعاره، كنايه و تشبيه وارد ميشود؛ مثل آيهى نور(21) كه در آن تشبيه به كار رفته است.
(1). طبرستان سبز، شماره چهاردهم، 22/6/80.(2). ر. ك: كانون گفتمان ديني، نشست شانزدهم، مركز مطالعات و پژوهشهاى فرهنگى حوزهى علميه، و محمد جواد نوروزي، فلسفهى سياست، (قم، مؤسسهى آموزشى و پژوهشى امام خمينى (ره)، 1378، چ چهارم، ص 15 ـ 86.(3). سورهى آل عمران، آيهى 4.(4). سورهى حجرات، آيهى 14.(5). سورهى بقره، آيهى 6.(6). سورهى آل عمران، آيهى 184، سورهى حج، آيهى 42 و سورهى شعراء، آيات 105، 123، 141، 160 و 176.(7). آيت الله طالقاني، منارهاى در كوير، (تهران، قلم، چ اول، 1377)، تدوين: محمد بستهنگار، ص 52.(8). سورهى انسان، آيهى 3.(9). سورهى توبه، آيهى 12.(10). سورهى احزاب، آيهى 8.(11). سورهى عنكبوت، آيهى 54.(12). سورهى ابراهيم، آيهى 22.(13). آيت الله عبدالله جوادى آملي، تفسير موضوعى قرآن كريم، (قم، نشر اسراء، 1378، چ اول)، ج 1، ص 203 ـ 208.(14). ر. ك: آيت الله مكارم شيرازي، تفسير نمونه، (دارالكتب الاسلامية، تهران، بيتا)، ج 7، ص 295.(15). همان، ج 22، ص 22.(16). ر. ك: محمد حسينزاده، معرفت شناسي، (چ چهارم، مؤسسهى آموزشى و پژوهشى امام خمينى (ره)، 1378)، ص 143 ـ 148.(17). سورهى ص، آيهى 29.(18). سورهى محمد، آيهى 24.(19). محمد باقر سعيدى روشن، علوم قرآن، (چ اوّل، مؤسسهى آموزشى و پژوهشى امام خمينى (ره)، قم، 1377)، ص 223 ـ 224.(20). ر. ك: آيت الله جوادى آملي، تفسير موضوضوعى قرآن كريم، (چ اوّل، قم، 1378)، ج 1، ص 384 ـ 386.(21). گفتوگو با آيت الله معرفت، نشست شانزدهم، «زبان قرآن»، كانون گفتمان دينى مركز مطالعات و پژوهشهاى حوزهى علميه.