تقابل دين و مدرنيته - آسیب ‌شناسی مطبوعات جلد 3

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

آسیب ‌شناسی مطبوعات - جلد 3

سید محمدعلی داعی نژاد، حسن رضائی مهر، علی اکبر مؤمنی، ابوالقاسم مقیمی حاجی، عباس بصیر، محمد ملک زاده، هبت الله صدر السادات زاده، احمد شجاعی، محمد جواد نوروزی، مهدی اکبری، محمد امین، غلامحسن محرمی، حمید کریمی؛ تهیه کننده: مرکز مطالعات و پژوهش های فرهنگی حوزه علمیه قم؛ با مقدمه و نظارت: عبدالحسین خسروپناه

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

تقابل دين و مدرنيته

حال با توجّه به واژه‌هايى كه توضيح داديم، آيا اين مدرنيته با اسلام سازگارى دارد يا خير؟ همان‌گونه كه مي‌دانيد در بعضى نمونه‌ها، اسلام و مدرنيته هيچ‌گونه سازگارى با هم ندارند؛ مثلاً نيوتن وقتى قوانين خود را مطرح كرد و به مكانيكى بودن عالم پى برد، بلافاصله به اين نتيجه‌ى علمى ـ به زعم خودش ـ رسيد، كه خداوند خالق است، ولى رب نيست؛ آفريدگار است، ولى پروردگار نيست. علت اين نتيجه‌گيرى اين است كه عقيده به پروردگارى و ربوبيت خدا ـ به زعم او ـ با قوانين مكانيك عالم طبيعت جمع نمي‌شود. وى نتوانست اين دو مقوله را با هم جمع كند و نهايتاً اصطلاح «خداوند، ساعت‌ساز لاهوتي» را مطرح كرد كه خداوند ساعتى به نام اين عالم ساخته و آن را كوك كرده است و عالم به كار خويش ادامه مي‌دهد و خداوند هيچ ربوبيتى نسبت به اين ساعت ندارد. اين دستاورد، كه در فيزيك نيوتن مطرح مي‌شود، با انديشه‌ى دينى ما سازگارى ندارد؛ زيرا ما معتقديم كه خداوند هم خالق است و هم رب؛ امّا با انديشه‌ى دينى نيوتن، كه يهودى بود، سازگارى دارد؛ زيرا يهوديان معتقدند كه «يَدُاللهِ مَغْلُولَه»؛(4)دست خدا بسته است.

پس علت منجر شدن علم او به اين تفكر جهان‌بينى و جهان‌شناختي، آميخته بودن با يك پيش‌فرض دينى است. طبق اين تفكر، اگر علم قادر به حل مسئله‌اى نبود، مي‌گويند: خدا خواسته است چنين باشد؛ و اگر از نظر علمى پاسخى يافتند، ديگر پاى خدا به ميان نمي‌آيد.

در تفكر مسيحيت، معرفت و ايمان با هم جمع نمي‌شوند. آن‌جا كه جاى معرفت است، جاى ايمان نيست. دقيقاً در سفر پيدايش تورات، كه كتاب مقدس مسيحي‌ها و يهودي‌هاست، اين قضيه مطرح شده است كه معرفت و ايمان با هم جمع نمي‌شوند. از ابتداى مسيحيت تاكنون، اين تفكر، يك تفكر پذيرفته شده در جهان مسيحيت است؛ و تمام ايسم‌ها و مكاتب دنيا، از قبيل اگزيستانسياليسم‌ و پوزيتويسم، ايمان و معرفت را ناسازگار مي‌دانند. پس علّت مطرح شدن اين نوع انديشه‌ها در فيزيك اين است كه اين فيزيك با آن نسبت سازگارى دارد. حال اگر ما مدرنيته را با تمام لوازم، دستاوردها و پيش‌فرض‌هايش به جامعه‌ى خودمان بياوريم، قطعاً با اسلام سازگارى نخواهد داشت.

نمونه‌ى ديگر، نظريه‌ى زيست‌شناختى داروين و نظريه‌ى ترانسفورميسم اوست كه نسل انسان را از حيوان نئاندرتال مي‌دانست. اين نظريه علاوه بر اين‌كه با آيات آفرينش انسان ناسازگار است، پيامدهايى نيز داشته است كه با اخلاق دين ما سازگارى ندارد. مهم‌ترين پيامد نظريه‌ى داروين، اخلاق داروينيستى است كه در آن، عدالت و دفاع از حق مظلوم عليه ظالم، اصلاً معنا ندارد و همان نزاعى كه در موجودات جنگل وجود دارد، در نژادهاى انسانى هم بايد تحقق پيدا كند تا نژاد برتر باقى بماند و نژادهاى پست‌تر از بين بروند. تنها چيزى كه در اخلاق داروينيستى مطرح است، نفى ارزش‌ها و حقوق آدمى است. اگر ما اين زيست‌شناسى و تمام پيامدهايش را در جامعه پذيرا شويم، با عقايد و اخلاق دين‌دارى تعارض پيدا مي‌كند. هم‌چنين است روان‌شناسى فرويد و جامعه‌شناسى ماركس و ده‌ها رشته‌ى ديگر كه در دانشگاه‌هاى ما تدريس مي‌شود. اين‌ها با پيش‌فرض‌هايى است كه در غرب تحقق پيدا كرده است و اگر آن مقوله‌ها را به اقليم خودمان منتقل كنيم، قطعاً دچار تعارض و چالش مي‌شويم. اولين كسانى هم كه ناخودآگاه دچار اين تعارض مي‌شوند، محصلان و دانش‌جويانى هستند كه در همين رشته‌ها تحصيل مي‌كنند و شايد متوجه نباشند كه اين تعارض‌ها چگونه برايشان ايجاد شده است.

/ 51