كفر و ايمان
در بخشى از اين گفتوگو آمده است:ايشان (مرحوم طالقاني) نميگويد كه قرآن آمده تا به انسان ايمان بدهد، بلكه ميگويد همه ايمان دارند، ولى در قرآن آمده «الذين يؤمنون بالغيب»؛ يعنى كسانى كه ايمانشان افزوده شده باشد،... چرا كه همهى انسانها، به خدا، تكامل، جبر و... ايمان دارند.دربارهى ادعاى فوق تذكر چند نكته لازم است:1. اين ادعا با تصريحات قرآن دربارهى كسانى كه ايمان نياوردهاند، منافات دارد، آنجا كه ميفرمايد:إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا بِآياتِ اللَّهِ لَهُمْ عَذابٌ شَدِيدٌ وَ اللَّهُ عَزِيزٌ ذُو انْتِقامٍ(3)قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَ لكِنْ قُولُوا أَسْلَمْنا وَ لَمَّا يَدْخُلِ الْإِيمانُ فِى قُلُوبِكُم(4)إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا سَواءٌ عَلَيْهِمْ ءَأَنْذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنْذِرْهُمْ لا يُؤْمِنُونَ(5)و دهها آيهى ديگر.2. تكذيب پيامبران الهى توسط امّتها، كه قرآن نيز موارد مختلفى از آن را بيان نموده است، دليل ديگرى بر رد مدعاى فوق ميباشد.(6)3. نسبت دادن مطالب فوق به مرحوم آيت الله طالقانى امرى خلاف واقع است. ايشان در مقالهاى تحت عنوان «توحيد از نظر اسلام»، پس از ذكر آيهى 64 سورهى آل عمران مينويسد:از همان وقتى كه عقل فطرى آدمى آمادهى دريافت حقيقت توحيد شد و از محكوميت كامل غرايز برتر گرديد، خداوندْ پيامبران را برانگيخت تا بذر توحيد را در عقول بيفشانند و تحول و انقلابى در نفوس بشر پديد آورند... صبر و پايدارى آنان براى ايجاد چنين انقلابى بود، تا فكر انسان را كه واژگون در شرك و محكوم غرايز بود برگردانند و حاكم و مستقيمش بدارند؛ بدين جهت، از آغاز دعوت تا آن گاه كه چشم از دنيا ميبستند، همواره در همه حال و همه جا كلمهى توحيد را بر زبان داشتند و به آن دعوت مينمودند.(7)اگر مرحوم آيتالله طالقانى معتقد باشند كه همهى انسانها به خدا ايمان دارند، چه لزومى دارد كه از تلاش انبيا براى دعوت به توحيد، و صبر و پايدارى آنان در اين راه سخن بگويند؟!4. مطلب ديگر آنكه ايمان به تكامل در كنار ايمان به خدا قرار داده شده است؛ و بدتر از آن، قرار دادن ايمان به جبر، در رديف ايمان به خدا و تكامل است؛ و عجيب آنكه، ايمان به خدا، تكامل و جبر، به همهى انسانها نسبت داده شده و تمامى اين مطالب نادرست به مرحوم آيت الله طالقانى اسناد داده شده است.
بديهى است هر فردى با كمترين اطلاع از مذاهب كلامي، چنين مطلبى را ادعا نخواهد كرد؛ زيرا وجود مذاهب و نحلههاى گوناگون، خلاف مدعاى مورد نظر را به اثبات ميرساند.