آسیب ‌شناسی مطبوعات جلد 3

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

آسیب ‌شناسی مطبوعات - جلد 3

سید محمدعلی داعی نژاد، حسن رضائی مهر، علی اکبر مؤمنی، ابوالقاسم مقیمی حاجی، عباس بصیر، محمد ملک زاده، هبت الله صدر السادات زاده، احمد شجاعی، محمد جواد نوروزی، مهدی اکبری، محمد امین، غلامحسن محرمی، حمید کریمی؛ تهیه کننده: مرکز مطالعات و پژوهش های فرهنگی حوزه علمیه قم؛ با مقدمه و نظارت: عبدالحسین خسروپناه

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

اومانيست‎ها در قرن‎هاى هيجده و نوزده معتقد بودند كه زندگى دنيوى انسان، نيازى به خدا ندارد؛ بنابراين، اومانيسم در قرن هيجدهم و نوزدهم ميلادى اعتقادى به خدا نداشت، حتى اشخاصى مثل نيچه مي‎گويند: «خدا مرده است»؛ امّا كم‎كم در قرن بيستم به اين نتيجه رسيدند كه اعتقاد به خدا يكى از نيازهاى دنيوى ماست، مثل نياز به خدا در هنگام احساس تنهايي؛ وقتى انسان به اين‎جا برسد كه هيچ‎كس نمي‎تواند او را از تنهايى در بياورد، اعتقاد به خداست كه او را از اين وضع درمي‎آورد. به عقيده‎ى بعضى روان‎شناسان، اعتقاد به خدا بسيارى از رنج‎ها را برايش آسان مي‎كند؛ مثل پديده‎ى مرگ كه براى انسان بسيار رنج‎آور است، و اعتقاد به معاد او را از اين رنج خلاص مي‌كند. اومانيست مسأله‎ى مرگ را براى دنيا حل مي‎كند، چون در دنيا رنج مي‎كشد. اعتقاد شخص اومانيست به معاد نه به خاطر قرب الهى و ورود به بهشت در جهان ديگر، بلكه براى خلاص از مسأله‎ى رنج و بحران و اضطراب آن در دنياست؛ يعنى دين و خدا براى دنياست.

بنابراين، اگر ندانيم حكمى از احكام اسلامى براى دنياى ما خوب است يا نه، آن را كنار مي‎گذاريم؛ مثلاً اومانيست‎ها تقريباً تا سى چهل سال پيش، حرمت شرب خمر را نمي‎فهميدند و به همين دليل در توليد و توزيع و مصرف آن آزادى مطلق داده بودند؛ ولى در سى ـ چهل سال اخير، طى يك سرى تحقيقات تجربى و جامعه‎شناختى مشاهده كردند كه بسيارى از مفاسد اجتماعى زاييده‎ى اين مواد سكرآور است و به آفاتى پى بردند كه عرب‎هاى زمان پيامبر گرامى اسلام صلّى الله عليه وآله وسلّم آن را درك كرده بودند و خودشان تقاضا كردند كه شرب خمر حرام شود. همان‎طور كه مي‎دانيد، وقتى پيامبر صلّى الله عليه وآله وسلّم مبعوث شد، احكام را آرام آرام به مردم مي‎گفت: مثلاً درباره‎ى شرب خمر،اول فرمود: بدانيد كه اين ضررش بيش از نفعش است و بعد فرمود:

«لا تَقْرِبُوا الصَلوةَ و انْتُمْ سكاري».(7)

بعد مردم احساس كردند كه اين شرب خمرها موجب قتل و جنايت و چيزهاى ديگر مي‎شود؛ گفتند: يا رسول‎الله ما از اين خسته شديم. آيا اسلام در اين‎باره حكمى ندارد؟

فرمودند: بله، دارد: خمر رجس لك. در دوران مدرنيته خواستند جلوى بعضى از مفاسد اجتماعى را بگيرند، اما نمي‎توانستند؛ از اين رو قوانين منع شرب خمر را وضع كردند؛ مثلاً در آمريكا اين قانون وضع شده است كه كسى در خيابان و ملأ عام حق استفاده از مسكرات را ندارد؛ البته، كم‎كم متوجه مي‎شوند كه اين قانون هم كامل نيست؛ زيرا وقتى اجازه‎ى توليد و توزيع و مصرف ـ هرچند در جاى محدود ـ داده شود، مشكل هم‎چنان باقى مي‎ماند. همان‎طور كه قبلاً ذكر كرديم، عقل دوران مدرنيته تا نفع و ضرر و حكمت حكمى را نفهمد، به آن عمل نمي‎كند؛ بنابراين، چون هنوز ضرر و زيان توليد، توزيع و مصرف مسكرات را به طور كامل درك نكرده‌اند آن را محدود نموده‎اند، ولى به طور كلى تحريم نكرده‎اند.

پس اومانيسم، به معناى اصالت انسان و ارزش‎گذارى به انسانيت نيست؛ به اين معناست كه غايت همه چيز، نفع دنيوى انسان است. پس مدرنيته به اين معنا، با دين و دين‎دارى درگيرى دارد.

/ 51