آسیب ‌شناسی مطبوعات جلد 3

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

آسیب ‌شناسی مطبوعات - جلد 3

سید محمدعلی داعی نژاد، حسن رضائی مهر، علی اکبر مؤمنی، ابوالقاسم مقیمی حاجی، عباس بصیر، محمد ملک زاده، هبت الله صدر السادات زاده، احمد شجاعی، محمد جواد نوروزی، مهدی اکبری، محمد امین، غلامحسن محرمی، حمید کریمی؛ تهیه کننده: مرکز مطالعات و پژوهش های فرهنگی حوزه علمیه قم؛ با مقدمه و نظارت: عبدالحسین خسروپناه

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

نقد راه حل اول

اين راه حل دكتر سروش داراى اشكالات متعددى است:

اگر فهم هر متني، نسبي، و مبتنى بر پيش‎فرض‎هاى شخصى باشد، هيچ مفاهمه‎اى صورت نمي‎گيرد و هيچ گفت‎وگويى بين اديان، تمدن‎ها و فرهنگ‎ها صورت نخواهد گرفت و همه لغو و بيهوده خواهد بود. اگر هر كسى با پيش‎فرض‎ شخصى خود، كلامى را تفسير و يا آن را نقد كند، در واقع كلام خود را تفسير و نقد كرده است، نه آن كلام را. در اين صورت، علم نه قابل فهم است، نه قابل رشد و نه قابل انتقال. ما اگر از ميراث گذشته فهمى نداشته باشيم،‌ نمي‎توانيم آن را جلوتر ببريم و رشد يا انتقال دهيم. خود ايشان هم حتّى موقعى كه مي‎خواهد به سراغ متن خود برود، ممكن است با پيش‎فرض‎هاى مختلف برداشت‌هاى متفاوتى از متن خود داشته باشد. اين اشكال نقضى بود.

اشكال ديگر اين است كه، درست است كه ما با پيش‎فرض‎هاى خود، سراغ متون مي‎رويم، ولى اين پيش‎فرض‎ها، پيش‎فرض‎هاى شخصى نيست، پيش‎فرض‎هاى عمومى است؛ مثلاً وقتى آيه‎اى را مي‎خوانيم بايد از پيش‎فرض‎هايى استفاده كنيم و با قواعد زبان عرب، معاني، بيان و امثال اين‎ها ـ كه قواعد عمومى هستند نه شخصى ـ آشنا باشيم.

اين‎ها قواعدى نيستند كه در اختيار من و شما باشند كه هر وقتى كه خواستيم، يك قاعده‎ى ادبى را در يك زبان تغيير دهيم. اصولاً زبان‌ كه يك نهاد اجتماعى است به اين دليل اختراع شده است كه مافي‎الضمير خود را براى هم‌نوعان خويش بيان و آن را منتقل كنيم. اگر شخصى بگويد «من آب مي‎خواهم»، مخاطب منظور اين شخص را متوجه مي‎شود و براى او آب مي‎آورد، نه نان؛ مگر اين‌كه مخاطب با زبان گوينده آشنايى نداشته باشد، پس حتماً ما بايد از پيش‎فرض‎هاى عمومي، مثل قواعد زبان و زبان‎شناختي، اطلاع كافى داشته باشيم.

بنابراين، اين‌كه گفته مي‎شود «متن صامت است»، پذيرفتنى نيست؛ زيرا هر متنى بر معنايى دلالت دارد و بين لفظ و معنا ارتباط محكمى برقرار است.
البتّه اين‌كه آقاى سروش گفته است ما بايد نظريه‎اى را بر قرآن تحميل و تطبيق كنيم، اين همان سخن آقاى مهندس بازرگان است؛ البتّه ايشان اين قاعده را در بعضى از علوم قايل بودند، ولى آقاى سروش اين مسئله را در تمام علوم و فلسفه‎ها تعميم مي‎دهد.

فرض كنيد شخصى كه گرايش پوزيتيويستى دارد، كتاب اسفار اربعه‌ى ملاصدرا را بخواند؛ و به جاى اين‌كه كتاب ملاصدرا را بفهمد، نظريات پوزيتيويستى را بر آن تحميل كند. ملاصدرا در كتاب خود مي‎خواهد نظام منطقى خود را تبيين كند، ولى اين شخص فلسفه‎ى خود را بر او تحميل مي‎كند و تفكّر او را وارونه و يا طور ديگرى مي‎فهمد. كار انبيا عليه السلام اين است كه نظام فكرى به امت‎ها ارائه دهند. اگر ما هر مطلبى را به آنان تحميل كنيم پس هدف انبيا چه مي‎شود؟!

اگر يك نظريه‎ى جامعه‎شناختى يا روان‎شناختى جديد، جايگزين نظريه‎ى قبل شد، اسلام ما، فهم ما و تطبيق ما عوض خواهد شد؛ بنابراين، محصول نظريه‎ى قبض و بسط چيزى جز تعدد اسلام نيست.

/ 51