سید محمدعلی داعی نژاد، حسن رضائی مهر، علی اکبر مؤمنی، ابوالقاسم مقیمی حاجی، عباس بصیر، محمد ملک زاده، هبت الله صدر السادات زاده، احمد شجاعی، محمد جواد نوروزی، مهدی اکبری، محمد امین، غلامحسن محرمی، حمید کریمی؛ تهیه کننده: مرکز مطالعات و پژوهش های فرهنگی حوزه علمیه قم؛ با مقدمه و نظارت: عبدالحسین خسروپناه
راه حل دومى كه آقاى سروش ارائه ميدهد (بعد از سال 1376) اين است كه ما در دين ذاتيات و عرضياتى داريم. ذاتيات دين همان چيزهايى است كه در هر زمانى بايد به آن برسيم و حقيقت دين است. ساير چيزهايى كه در دين آمده، عرضيات است و براى اين آمده است كه به ذاتيات برسيم. خاصيت عرضى بودن، موقت بودن آنهاست و فقط مختص زمان پيامبر صلّى الله عليه وآله وسلّم است و نبايد آنها را به كار بگيريم و بايد فقط با ذاتيات كار داشته باشيم.گوهر دين، صدفِ دين، لُب دين و قشر دين، عناوين ديگرذاتيات است. گوهر دين در نظر آقاى سروش «تجربهى عرفاني» است. گوهر دين آن است كه با حضور و شهود، خداوند را پيدا كنيم؛ يعنى تجربهى عرفاني. آياتى كه دربارهى نماز،روزه، حج، جهاد و ساير فروع دين، يا آياتى كه دربارهى معاملات، ازدواج، طلاق، اجاره و ديگر احكام جزايي، قضايى و امثال اينها هستند، همه از عرضيات ديناند كه وظيفهشان رساندن مسلمانان به آن تجربهى عرفانى يا عدالت بوده است. اين عرضيات تغييرپذير و موقتى هستند؛ البتّه ايشان هنوز نسبت به عبادات به صراحت اين مطالب را نگفته است ـ هرچند به كنايه گفته است ـ ولى در مباحث ديگر، به صراحت اين نظر را ارائه ميدهد.به نظر ايشان، ما هم بايد به آن غايت و هدف برسيم؛ البتّه نه از طريق پيامبر بلكه بايد فكر كنيم و نتيجه بگيريم. بايد هرچه را مدرنيته گفت بپذيريم تا به آن غايت برسيم. وى ادعا ميكند كه حتّى تعريفى كه پيامبر صلّى الله عليه وآله وسلّم و على عليه السلام براى ما گفتهاند، امروز براى ما قابل استفاده نيست. نه تنها در مصاديق، بلكه در تعريف نيز همين است؛ بنابراين، فقط لفظ عدالت براى ما ميماند؛ يعنى گوهر دين، فقط لفظ «عدالت» است.