گرايش به آسمان و نقش آن در سازندگى - همراه با تحول اجتهاد نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

همراه با تحول اجتهاد - نسخه متنی

سیدمحمد باقر صدر

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

گرايش به آسمان و نقش آن در سازندگى

انسان اروپائى، تفاوت بزرگى با انسان شرقى دارد، زيرا انسان اروپائى به حكم سرشت‏خود پيوسته زمين را مى‏نگرد و نه آسمان را، و حتى مسيحيت-دينى كه اين انسان از صدها سال پيش بدان گرويده-نتوانست بر گرايشى كه انسان اروپائى به زمين دارد چيرگى يابد، بلكه به جاى آن كه نگاه او را به سوى آسمان بالا ببرد، او بود كه توانست‏خداى مسيحيت را از آسمان به زمين بكشد و او را در يك پديده زمينى تجسم بخشد.

كوشش‏هاى علم براى بررسى در بستگى انسان به حيوانات و تفسير انسانيت او بر بنياد شكل گرفتن و پديد آمدن آن از زمين و محيطى كه در آن زندگى مى‏كند، و كوشش‏هاى علم براى تفسير كامل ساختمان انسان بر بنياد نيروهاى توليد كه نمايشگر زمين و امكانات موجود در آن هاست، اين كوشش‏ها چيزى نيست مگر همچون كوششى كه براى فرود آوردن خدا از آسمان به زمين انجام مى‏گيرد. و هر چند شيوه‏ها و بر چسب‏هاى علمى يا افسانه‏اى كه در اين كوشش‏ها به چشم مى‏خورد متفاوت است باز هم دلالت بر عامل روحى واحدى دارد و از نظر اخلاقى، مربوط مى‏شود به همان نگاه حريصانه‏اى كه انسان اروپائى به زمين دوخته است. و اين گونه نگاه به زمين، انسان اروپائى را بر آن داشته است تا براى ثروت و ماده و دارندگى، ارزش‏هائى بشناسد كه هماهنگ با همان ديدگاه باشد.

اين ارزش‏هائى كه با گذشت روزگار در دل انسان اروپائى استوار گرديده، توانسته است در مكتب‏هائى همچون‏ «اصالت لذت‏» و «اصالت منفعت‏» كه انديشه فلسفى-اخلاقى را در اروپا يكسره در اختيار گرفته است‏خود را نشان دهد. زيرا اين مكتب‏ها كه فرآورد انديشه اروپائى شمرده مى‏شود، بر سطح انديشه اروپائى به پيروزى بزرگى دست‏يافته كه مفهوم روحى آن، و دلالتى كه بر بافت كلى روح اروپائى دارد، انكار پذير نيست.

اين گونه ارزيابى‏هاى ويژه از ماده و ثروت و دارندگى، نقش بزرگى را بازى كرد چه در شكوفا گردانيدن استعدادها و نيروهائى كه در درون هر يك از افراد توده بود، و چه در قرار دادن هدف-هائى براى فعاليت‏هاى مربوط به سازندگى و رشد و نمود بخشيدن، كه همه با آن ارزيابى‏ها هماهنگى دارد، و به اين گونه، جنبشى جدى و مستمر و پر از نشاط در تار و پود توده در گرفت كه همراه بود با سرآغاز اقتصاد جديد اروپائى كه از ماده و از مزاياى آن، و از دارا شدن آن مزايا، نه خسته مى‏شد و نه سير.

به همان اندازه كه‏ «چشم دوختن به زمين‏» توانست استعدادهاى انسان اروپائى را در كار سازندگى شكوفا سازد، هم به گرايش‏هاى تند و تيز و گوناگونى نسبت به آن چه بر روى زمين است-و نسبت به نعمت‏هاى آن-انجاميد و هم انواعى از استثمار انسان به وسيله انسان ديگرى را كه برادر اوست پديد آورد. زيرا وابستگى پديده انسان به زمين و ثروت‏هاى آن، او را بر آن داشت كه برادر خويش را قربانى نمايد و او را از موقعيت‏شريك خود، به صورت ابزار خويش در آرد.

ولى شرقيان، در نتيجه تاريخشان كه رنگ دينى دارد، خلق و خوئى متفاوت با انسان اروپائى دارند، زيرا انسان شرقى به وسيله پيام‏هاى آسمانى پرورش يافته و در سرزمين‏هاى آن زيسته و با دست اسلام از يك پرورش طولانى دينى گذر كرده و به مقتضاى سرشت‏خود پيش از آن كه به زمين بنگرد، آسمان را نگاه مى‏كند و پيش از آن كه در برابر ماديات و محسوسات پايبند شود و احساس مسئوليت نمايد خود را در برابر جهان غيب پايبند و مسئول مى‏شناسد.

همين دلباختگى ژرف به جهان ناديده-پيش از جهان ديدنى-است كه خود را در زندگى مسلمانان در عرصه انديشه نشان مى‏دهد و موجب مى‏شود كه تكيه گاه انديشه در جهان اسلام عبارت از قلمروهاى عقلى معرفت بشرى باشد، نه قلمروهائى كه با واقعيت محسوس سروكار دارد.

اين غيب گرائى ژرف در بافت انسان شرقى مسلمان، انگيزه‏اى است براى كاسته شدن از نيروى ماديات در تحريك انسان مسلمان و براى كاهش از استعداد آن براى شوراندن و به تكان آوردن او و اين موضوع، انسان را در جهان اسلام بر آن مى‏دارد كه چون از انگيزه‏هاى معنوى براى جوشش با ماده و تشويق به بهره بردارى از آن بر كنار باشد، در برابر آن به يك موضع منفى پناه ببرد كه گاهى رنگ زهد به خود مى‏گيرد و گاهى قناعت و گاهى سستى.

ولى اين كه انسان در جهان اسلامى، پيش از زمين به آسمان مى‏نگرد، در صورتى تبديل به يك موضع گيرى منفى خواهد شد كه زمين را از آسمان جدا كنيم، اما اگر زمين جامه آسمانى بپوشد و كار بر روى طبيعت، عنوان وظيفه دينى و يك مفهوم عبادتى پيدا كند، در آن هنگام نظريه انسان غيب‏گراى مسلمان، تبديل مى‏شود به نيروئى حركت آفرين، كه تا آخرين حد امكان، او را براى مشاركت در بالا بردن سطح زندگى به جلو مى‏راند. و اين وظيفه‏اى است كه حكومت اسلامى بايد انجام دهد، زيرا نگاه مشتاقانه انسان به آسمان را از او سلب نمى‏كند، بلكه مفهوم درست آسمان را در دسترس او مى‏نهد و كار بر روى زمين را با برچسب‏ «شرعى‏» و «وظيفه‏» مشخص مى‏نمايد و آن را نمونه‏اى از نمونه‏هاى خلافت اللهى انسان در صحنه هستى مى‏شمارد. و به اين گونه، اين نگاه و اين نظريه را، هم نيروئى مى‏گرداند براى سازندگى، و در همان هنگام نيز عامل نگهدارى آن مى‏شود و تضمينى است براى آن كه نيروى سازندگى تبديل به نيروى بهره كشى نگردد.

پس مسلمانانى كه زمين را جزئى از آسمان-كه چشم بدان دوخته‏اند-تلقى مى‏كنند و به اين اعتبار كه جانشينان خداوند در آن جايند در آباد كردن آن و در افزايش ثروت مى‏كوشند، چه بسيار دورند از زهد منفى‏اى كه نمى‏گذارد انسان نقش خود را در جانشينى خدا ايفا نمايد، و نزديك‏اند به زهد مثبت، كه آنان را به منصب سرورى و آقائى بر جهان-و نه بردگى آن-مى‏رساند و از تبديل شدن آنان به طاغوت‏هائى براى بهره‏كشى از ديگران جلوگيرى مى‏نمايد:

«-يارى كنندگان خدا-كسانى‏اند كه چون آنان را در روى زمين جايگزين گردانيديم، نماز را بر پاى داشتند و زكات دادند و مردم را به كار نيكو وا داشتند و از كار زشت منع كردند و دانستند كه سرانجام كارها به دست‏خداست (4).

نجف اشرف

20 ربيع الثانى 1399

سيد محمد باقر صدر


(1). ان الله لا يغير ما قوم حتى يغيروا ما بانفسهم.

(2). كنتم خير امة اخرجت للناس، تامرون بالمعروف و تنهون عن المنكر و تؤمنون بالله.

(3). و كذلك جعلناكم امة وسطا لتكونوا شهداء على الناس.

(4). الذين ان مكناهم في الارض اقاموا الصلوة و آتوا الزكاة و امروا بالمعروف و نهوا عن المنكر و لله عاقبة الامور.

/ 40