3- جنبه حسى عبادت - همراه با تحول اجتهاد نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

همراه با تحول اجتهاد - نسخه متنی

سیدمحمد باقر صدر

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

3- جنبه حسى عبادت

چنانكه مى‏دانيم ادراك حسى، تنها احساس نيست، و تنها انديشه عقلى مجرد هم نمى‏باشد، بلكه ادراك حسى مخلوطى است از تعقل و احساس تجريد شده، وقتى مى‏خواهيم عبادت نقش خود را در ما ايفاء كند بطورى انسان با آن سنخيت پيدا كند و با شخصيت ما كه از عقل و حس تركيب شده، بخوبى منسجم گردد شايسته آنكه عبادت هم جنبه حسى و هم جنبه عقلى تجريدى داشته باشد تا با شخصيت عابد قابل انطباق گردد و عبادت بيشتر بتواند در عبادت خود، بتمام وجودش با مطلق مربوط گشته، پيوسته با خدا زندگى كند.

از اينجا است كه نيت و محتواى روانى عبادت هميشه متوجه جنبه عقلى تجريدى آن است، زيرا در اين قسمت است كه عابد بسوى حق ميگرايد و به مطلق مى‏پيوندد. و خصوصيات ديگر عبادت ناظر به جنبه حسى آنست، براى مثال يكى از واجباتى كه در حين نماز بايد رعايت‏شود توجه به قبله است‏يعنى رو سوى قبله كردن، همين قبله نيز مقصود حاجيان در عبادت حج است، و بايد دور آن طواف كنند، و بايد بين صفا و مروه مسافت مشخص و معينى، به عمل سعى بپردازند، همچنين بايد به‏ «جمره عقبه‏» ريگ اندازى كنند.

براى عبادت‏ «اعتكاف‏» (14) بايد به مسجد بروند اينها همه نمونه‏هائى از مظاهر حسى عبادتست، نماز تا در آن رو سوى قبله نباشد پذيرفته نيست، طواف تا دور خانه نباشد، طواف نيست و همينطور. و اين‏ها به خاطر ارضاى جنبه حسى عبادت‏گر است تا سهم حسى عبادت نيز مراعات شده باشد.

نظام اين طرح كه دو جنبه را رعايت مى‏كند ميانگين يا خط وسط در تنظيم عبادت است. و طرح آن بر حسب فطرت انسان و ساختمان عقلى و حسى ويژه او صورت گرفته است.

در مقابل اين نظام ميانگين، دو طرح ديگر قرار گرفته: يكى افراط در جنبه عقلى دادن به انسان در عبادت، و رفتار او را همچون فكر مجرد بحساب آوردن، و از همه قالب‏هاى حسى در عبادت بيرون رفتن باين منطق كه تا وقتى مطلق را يعنى خداى بى‏نهايت را هيچ مكان و زمانى نيست و او را چيزى از عوارض مادى محدود نمى‏كند، پس بايد عبادتش هم بر اساس مطلق انجام شود و به صورتى پياده گردد كه فكر و توجه نسبى انسان بتواند با خداوند، با حقيقت مطلق به مناجات و راز و نياز پردازد.

اين روش را آئين اسلام نمى‏پذيرد، زيرا درست است كه در اسلام به جنبه فكر و تعقل عبادت توجه ويژه‏اى مبذول شده، تا جائى كه در حديث آمده است‏ «تفكر ساعة افضل من عبادة سنة‏» زمان كوتاهى را به تفكر سر كردن بهتر از يكسال عبادت است‏» .

ليكن به اين حقيقت نيز اسلام معترف است كه انديشه خاضعانه هر چند متوجه روح عبادت در هر عمقى از ضمير آدمى نفوذ كند، نمى‏تواند همه‏ى جاهاى خالى آن را پر كند و انسان را بتمام وجودش به حقيقت مطلق برساند، زيرا انسان فكر محض نيست.

از اين پايگاه فكرى كه با واقعيت انسان در خارج تطبيق كامل دارد، طرح عبادات اسلامى، ريخته شده نماز گزارى كه در نمازش نيت مى‏كند عبادت فكرى‏اش را انجام داده و از همان آغاز كه نمازش را با «الله اكبر»افتتاح كرد خداى خود را از حدود و موازين مادى و تشبيهات ظاهرى منزه گردانيده است، ولى او در عين حال خانه كعبه را براى عبادتش شعار قرار مى‏دهد تا بدين وسيله پرستشش را در فكر و حس خود، در منطق و عاطفه خود و در تجريد عقلى و وجدان حسى خود زنده كرده باشد.

طرح ديگر در جنبه حسى تفريط ميكند و از عبادت بجاى شعور، شعائر و بجاى واقعيت، نشان و علامت مى‏سازد. و به جاى توجه به رمز پرستش، به شعائر آن اكتفا مى‏كند و به جاى توجه به رمز پرستش، به شعائر آن اكتفا مى‏كند و به جاى مدلول واقعى آن، به اشاره‏هاى حسى آن، بسنده مى‏شود. و بدين وسيله انسانى كه در عبادتش خدا را از شرك و بت‏پرستى منزه مى‏نمايد، به صورتى ديگر در دامن شرك و بت پرستى فرو مى‏غلطد. اين رفتار بكلى مفهوم پرستش را از ريشه بر ميكند و روح عبادت را كه بايد بعنوان وسيله‏اى براى ايجاد رابطه انسان با خدايش در مسير تكاملى او بكار افتد، تعطيل مى‏كند و از آن وسيله‏اى براى ايجاد ارتباط با مطلق‏هاى دروغين، مى‏سازد.

اين خدايان شرك يا مطلق‏هاى دروغين همه در آغاز رمز و اشاره‏هائى براى نشان دادن مطلق راستين بوده‏اند، ولى با تجريد ذهنى لباس مطلق بآنها پوشانيده‏اند. و بدين وسيله پرستش‏هاى تقلبى بجاى اينكه پيوندى با خدا ايجاد كند، پرده‏اى بين انسان و خدايش ايجاد نموده‏اند.

اسلام بشدت با اين ظاهر پرستى‏ها مبارزه مى‏كند و عبادت را از اين گونه رفتار شرك آميز منزه مى‏داند، بت پرستى را به هر شكل كه باشد محكوم مى‏گرداند. اسلام بت‏ها را فرو ريخت و خدايان ساختگى را نابود كرد و اجازه نداد هر چيزى را به اسم رمز و علامت و اشاره تجسمى از خداى مطلق گرفته آن را بپرستند، ليكن عميقا بين بتى كه شكست و مفهوم قبله‏اى كه خداوند با افاضات عينى‏اش بر آن مكان، نماز را بدانجا مربوط گردانيده تا جنبه حسى عبادت كننده نيز ارضا گردد، ولى بت پرستى در حقيقت چيزى جز كوشش انحرافى براى ارضاى اين جنبه حسى نيست و آئين اسلام توانسته است جلو اين انحراف موضع گرفته بايستد و آن را با روش سالمى تصحيح كند. براى همآهنگى بين نياز به عبادت خدا به عنوان وظيفه پرستش مطلق و بين وابستگى به محسوسات بحكم اينكه عبادت كننده انسانى است از عقل و حس تركيب شده تا بتواند خداى خود را از طريق حس و عقل هر دو بپرستد و انجام وظيفه كند، نظام عبادات اسلامى مطابق طرحى كه ياد شد مقرر مى‏دارد.

/ 40