4- جنبه اجتماعى پرستش - همراه با تحول اجتهاد نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

همراه با تحول اجتهاد - نسخه متنی

سیدمحمد باقر صدر

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

4- جنبه اجتماعى پرستش

بنياد پرستش را، ارتباط انسان با خدا تجسم مى‏بخشد. با اينكه مواد اين رابطه از عناصرى پايدار و استوار تشكيل شده، با اين حال در آئين اسلام بايد به روشى برگزار گردد كه در بسيارى از اوقات، وسيله‏اى براى برقرارى رابطه برادرى بين انسان‏ها باشد و مقصود ما از جنبه اجتماعى پرستش، همين است.

برخى از عبادات در عنوانش، تجمع و گردهمآئى، و ايجاد روابط اجتماعى بين برگزار كنندگان، منظور شده مانند «جهاد»كه در آن از جنگجويان خدا پرست‏خواسته شده، براى جنگ با دشمن، صفوف خود را از واحدهاى جنگى سازمان داده شده، تشكيل دهند.

برخى از عبادات هر چند خود عبادت، گردهمآئى نيست، ولى از عبادت كنندگان به صورت‏هاى مختلف خواسته شده آن را با گردهمآئى برگزار كنند تا رابطه انسان با خدا و رابطه انسان با انسان برادر، در يك عمل انقلابى يك جا صورت گيرد.

در نمازهاى واجب به همين منظور «جماعت‏» تشريع شده تا عبادت فردى در آنها به عبادت جمعى تغيير شكل دهد، و رشته مردمى در آن مستحكم گردد، و نماز كه عبادتى روانى است در ميان وحدتى كه نتيجه عمل دستجمعى است، برگزار شود.

وظيفه حج در زمان و مكانى معين بايد انجام شود تا همه كسانى كه آن را برگزار مى‏كنند در يك زمان و يك مكان همديگر را درك كنند و عمل آنها به شكل عمل گروهى پياده شود.

حتى وظيفه روزه كه طبعش يك عمل فردى است به مراسم عيد فطر مربوط مى‏شود تا اين فريضه فردى را در يك چهره اجتماعى جلوه دهد.

و بين روزه داران وسيله نشاط حاصل از پيروزى بر شهوات و تمايلات، روز عيد پيوند اجتماعى برقرار گردد.

وظيفه زكات نيز به صورتى برگزار مى‏گردد كه رابطه انسان با خدا را در قالب اجتماعى در آورد، زيرا رابطه با ولى امر(مجتهد فقيه)كه زكات را به او مى‏سپارند يا با فقير كه مستقيما دريافت مى‏دارد يا به مؤسسه خيريه‏اى كه به حسابش مى‏ريزند، زكات را قالب اجتماعى جلوه مى‏دهد.

همينطور ملاحظه مى‏كنيم روابط اجتماعى به اشكال مختلف در كنار روابط عبادى بين انسان‏هاى برگزار كننده، كه عمل خود را براى خداوند انجام مى‏دهند، برقرار مى‏شود و اين نيست مگر به خاطر تاكيد بر اين مطلب كه روابط پرستش در زندگى انسان، نقش اجتماعى دارد و تنها هنگامى موفق خواهد بود كه در رهبرى روابط اجتماعى، نيروى سازنده‏اى به وجود آورد و بنحو شايسته‏اى بين صفوف خلق هم آهنگى ايجاد كند.

جنبه اجتماعى عبادت، وقتى به اوج خود مى‏رسد كه شعائر پرستش در پايگاههاى اجتماعى، رمز وحدت باشد و صفوف امت اسلام را بوحدت رهبرى كند.

«قبله‏» يا بيت الله الحرام شعار وحدت است كه آئين اسلام از ميان قوانين عبادت و نماز آن را مطرح كرده است. اين شعائر تنها بعد دينى ندارد، بلكه بعد اجتماعى‏اش رمز وحدت و اصالت اين امت است.

از اين رو وقتى قبله جديد توجه به‏ «مسجد الحرام‏» تشريع شد، مسلمانان مواجه با شرارت‏هاى جديدى از ناحيه سفيهان و نابخردان قوم شدند كه قرآن از آنها پرده برداشته است اين نابخردان مفهوم اجتماعى قانون را فهميده بودند كه شرارت مى‏كردند، اينان متوجه شدند كه قبله يكى از مظاهر شخصيت، اين امت است كه خداوند عنوان امت وسط به آنها داده و شاخص وحدت آنان است.

در اينجا گذشته از آنچه درباره نظام كلى عبادات و خصوصيات كليه آنها بطور عموم در زندگى انسان برشمرديم. بايد متذكر شد هر عبادتى امتياز ويژه‏اى دارد و اثر خاصى در روح عبادت كننده بجاى مى‏گذارد و هر كدام به شيوه خاصى راه تمدن را به سوى انسان مى‏گشايد.

ما فرصت بحث گسترده در زمينه يك يك عبادات را به گفتار ديگرى موكول مى‏كنيم. من از برخى از شاگردانم خواسته‏ام تا اين خلاء را پر كنند.

از خداوند استمداد مى‏طلبم و دست تضرع به درگاهش مى‏گشايم تا ما را از شرف عبادتش محروم نسازد و ما را در زمره بندگان مورد پسندش قرار داده با لطف و عنايت بى‏دريغش بر ما ببخشايد كه رحمتش همه جا را گسترده است.

«و چرا من او را نپرستم، او كه مرا آفريده و بازگشتم بسوى اوست‏»

اين نوشته بتاريخ دوم جمادى الاولى سال 1396 هجرى قمرى پايان يافت. خداى رب العالمين را سپاس و درود و سلام بر محمد و راهبران راستين دودمانش.

(1). خدايا من عاليترين پايگاه عزتم را كمترين دريوزگى عبادتت مى‏دانم.

(2). دنياى شما نزد من از آب بينى بزى، بيمايه‏تر است.

(3). مقصود از نياز به برقرارى ارتباط با مطلق، پيوند با يك قدرت و نيروئى است كه بتواند به تامين نيازهاى انسان بطور گسترده و عام در تمام مراحل زندگى‏اش در اين دنيا بپردازد و تامين آينده‏اش در جهان ديگر بنمايد. از آنجا كه خواست‏هاى انسان در دوران زندگى مادى پيوسته موقت و زودگذر است، زيرا ناشى از نيازى مرحله‏اى و موقت مى‏باشد. از اين رو مى‏كوشد تا با مطلق ارتباط بر قرار كند. در توضيح اين مطلب بايد گفت!

از گاهى كه انسان به دنيا مى‏آيد با مراقبت‏ها و كمك‏ها و هدايت‏هاى ديگران زندگى‏اش را آغار مى‏كند. و هر گاه اين مراقبت‏ها صورت نگيرد، فرزند انسان نخواهد توانست جانى سالم بدر برد و زندگى‏اش را ادامه دهد. ضعف و ناتوانى انسان در حفظ و استقلال زندگى مادى، نشانه يك وابستگى بنيادى در زندگى عمومى است‏ «خلق الانسان ضعيفا»چيزى كه هست در مقام درك و فهم انسان، نيازهاى مادى و وابستگى‏هاى حسى و عاطفى كه همه محدود و نسبى هستند زودتر جلب توجه او را مى‏كنند تا نياز مطلق.

نيازهائى كه به خوراك و خواب و امنيت و راحت انسان مربوط مى‏شود تا نياز به چيزهاى ديگر كه نياز به مال و جاه و شهوت و عواطف خانوادگى و ميهنى و ملى و حقيقت‏خواهى و علم طلبى‏اش را و ساير نيازهايش را اين نيازها همه از حد موقت و مرحله‏اى تجاوز نمى‏كند و نمى‏تواند براى انسان نيازى پايدار و همه جائى و همه حالى باشد، ولى نياز به مطلق يعنى خالق آفريننده جهان و انسان كه براى او حدى كه او را محدود كند وجود ندارد، و نسبت به انسان هم مشمول مرحله خاص و نياز موقتش نيست، نيازى است پايدار و ثابت در مقابل نيازهاى ديگر كه وقتى تامين شد به فكر مرحله بعد مى‏افتد و در يك حد توقف نمى‏كند. نيازهاى نسبى اين چنين‏اند. انسان آنها را وقتى به نيازش رسيد پشت‏سرمى‏گذارد و به مرحله ديگر مى‏پردازد.

(4). لا تجعل مع الله الها «آخر فتقعد مذموما»مخذولا(اسرا/22)

(5). يا ايها الانسان انك كادح الى ربك كدحا فملاقيه (انفاق/6)

(6). و من جاهد فانما يجاهد لنفسه ان الله لغنى عن العالمين(عنكبوت/6).

(7). فمن اهتدى فانما يهتدى و من صل فانما يضل عليها(زمر/41)

(8). نور/39 «اعمال كافران همچون سرابى در بيابان، تشنه را به فكر آب مى‏اندازد و چون بدان دست‏يابد آن را ناچيز داند و خداوند در نزد خود پيدا كند»

(9). ما تعبدن من دون الله الا اسماء «سميتوها انتم و آباءكم ما انزل الله بها من سلطان (يوسف/40).

(10). ا ارباب متفرقون خير ام الله الواحد القهار (يوسف/39)

(11). ذلكم الله ربكم له الملك و الذين تدعون من دونه ما يملكون من قطمير (فاطر/13).

(12). نساء/65 «چرا در راه خدا و در راه مردان و زنان و كودكان مستضعف جنگ نمى‏كنيد... ؟

(13). ان استطعت ان لا تاكل و لا تشرب الا الله فافعل.

(14). اعتكاف-بمعنى گوشه گيرى از خلق و بعبادت پرداختن در مسجد است‏حداقل اين انزوا سه روز است كه روزها را بايد روزه گرفت و جز براى ضرورتى از مسجد خارج نشد اعتكاف را احكامى است كه در كتب فقه مستعرض‏اند.

/ 40