جمهورى اسلامى - همراه با تحول اجتهاد نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

همراه با تحول اجتهاد - نسخه متنی

سیدمحمد باقر صدر

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

جمهورى اسلامى

طرحواره‏اى از آية الله سيد محمد باقر صدر

مترجم: سيد جعفر حجت

اين طرح را حضرت آية الله سيد محمد باقر صدر از نجف اشرف در پاسخ گروهى از علماى لبنان نگاشته‏اند.

با توجه به عنايتى كه در اين ايام به مساله جمهورى اسلامى است، از عربى به فارسى برگردانده شد.

بر شما پوشيده نيست كه طرح جمهورى اسلامى كه پرچم انقلابش به دست تواناى حضرت آية الله العظمى امام خمينى-دام ظله-افراشته شده دنيا را به لرزه درآورد، و در سرزمين‏هاى اسلامى، و بلكه در همه عالم تاثير مثبت و شگرفى گذاشت، اما پذيرفتن اين معنى از ديدگاه‏هاى مادى با ترديد و انكار تلقى مى‏شود و در نظر آنها ادغام دولت و اسلام و آسمانى كردن مساله حكومت بى‏معنى مى‏نمايد.

اينان ادعا مى‏كنند: حكومت پديده‏اى زمينى است و ارتباطى با آسمان ندارد و هر تلاشى در اين زمينه، شعارى بى‏محتوى است. با توجه به اينكه در همه‏ى اقطار اسلامى آن جناب را به مهارت و چيرگى در فقه و تبحر در شاخه‏هاى معارف اسلام مى‏شناسند، و به تسلط كافى شما بر مكتب‏ها و افكار روز آگاهى دارند، اميدواريم با روشن كردن اين مساله، ما را بهره‏مند ساخته و بيان فرمائيد: «جمهورى اسلامى بر چه اساس فكرى استوار است؟»

سيد محمد الغروى-الشيخ على طحينى-الشيخ حسن حريرى-الشيخ محمد جعفر شمس الدين-الشيخ راغب حرب.

28 صفر 1399 هجرى قمرى

بسم الله الرحمن الرحيم

سلام بر رهبر انسانها، محمد مصطفى صلّى الله عليه وآله وسلّم و درود بر خجسته پيشوايانى كه از خاندان پاك اويند و بر نيكان و شايستگان اصحابش پس آنگاه، اهتمام مسؤولانه‏ى شما را نسبت به برنامه مباركى كه رايتش توسط آيه الله العظمى امام خمينى افراشته شد، و جان‏ها و دل‏هاى همه مسلمان‏ها بدان شگفته و خرم گرديد، ارج مى‏نهم.

مى‏كوشم در طى آنچه مى‏آيد، سخنانى را ياد آور شوم كه در اين فرصت گرانبها، روشنگر راهى شود و به طرح انديشه‏هاى اسلامى و پيشنهادهاى قابل اجرا كمك كند. با تاكيد بر اينكه، اين امام مجاهد، پرچم نهضت را به اهتزاز در آورد و اوست كه توانست آن را به پيروزى برساند، در اينجا نيز او صاحب راى متين و پايگاه استوار در برگزيدن بهترين طرح است. و همه‏ى ما مطمئنيم همانگونه كه وى به طرزى دلپذير، طاغوت را نابود و ايران را از تاريكى‏ها بيرون آورد، اين پيروزى بزرگ را بارور كرده و به تطبيق كامل آئين اسلام مى‏رساند. و بار ديگر جهان و جهانيان را به شگفتى خواهد نشاند.

حكومت، يك پديده اصيل اجتماعى در زندگانى بشر است كه به دست انبياء الهى و رسالت‏هاى آسمانى به وجود آمده، پيكر درست و سالم آن براى رهبرى جوامع بشرى و استوار كردن آن بر پايه‏هاى حق و عدالت به منظور ايجاد وحدت و رساندن آن به مسير اصلى و صحيح از برنامه‏هاى پيامبران شكل گرفته است. خداوند مى‏فرمايد:

«مردمان يك امت بودند، خداوند پيامبران را مژده رسان و بيم دهنده برانگيخت و با ايشان كتاب حق فرو فرستاد تا بين مردم در آنچه اختلاف دارند، داورى كند و اختلاف نكردند مگر كسانى كه پيامبران به سويشان فرستاده شده و دلائل روشن بدانها رسيده بود و اين اختلاف از روى ستمگرى بود. و مومنان در اين اختلافات باذن خداوند به حق هدايت‏شدند و خداوند آن كس را كه بخواهد براه راست هدايت مى‏كند (1) از اين آيه به دست مى‏آوريم كه مردمان در آغاز يكپارچه بودند، در آن زمانى كه فطرت پاك انسانى حكمفرما بود، بينش آنها از زندگى، ابتدائى همشان محدود و نيازشان ساده بود، فعاليتهاى اجتماعى موهبتها و استعدادها را شكوفا كرد، امكانات تازه‏اى بوجود آمد چشم انداز بشر وسعت گرفت، آگاهى‏ها افزون و نيازمندى‏ها پيچيده شد. و بدين گونه، اختلاف پا گرفت و بين توانا و ناتوان تناقض بوجود آمد، زندگى اجتماعى محتاج قانونى شد كه حق را مشخص كند، دادگرى را بر پا دارد. و وحدت جامعه را در چهار چوب سالمى تضمين نمايد، و همه استعدادهائى كه در آزمايش زندگى رشد كرده بود بجاى آنكه موجب كشمكش و دوگانگى و بهره كشى شود، بر محورى قرار دهد كه به خير و آرامش و استقرار همگان بيانجامد.

در اين مرحله حساس اجتماعى، حكومت به دست پيامبران ايجاد شد و آنها براى بر پا ساختن حكومتى سالم قيام كردند و خداوند پايه‏هاى دولت‏حق را چنانچه در آيه بالا خوانديم، استوار ساخت.

انبياء الهى هر يك به نحوى در ماموريت عظيم خود براى بناى يك دولت‏شايسته كوشش نمودند، گروهى از آنها مانند داود و سليمان نبى عليه السلام خود عهده‏دار حكومت‏شدند و موسى-عليه السلام-سرتاسر حيات خود را در بر پا كردن اين امر گذارند.

پيامبر اسلام، كوشش‏هاى انبياء گذشته را به بهترين صورت در قالب پاكترين دولت تاريخ در آورد، دولت اسلام نقطه عطفى در تاريخ بشريت است كه در آن تمام ويژگى‏هاى يك كومت‏شايسته به صورت كامل نمايان است، با وجودى كه پس از رسول خدا غالب خلفاى اسلامى شايستگى نداشتند و در بند اهداف عاليه اسلام نبودند، اما امامت كه استمرار نبوت است، كوشش پى‏گير خود را براى برگرداندن دولت‏هاى منحرف اسلامى به مسير درست آن آغاز كرد، ائمه-عليهم السلام-در اين راه فداكارى‏هاى بزرگى نمودند و شهادت حسين بن على-عليه السلام-و ياران پاك و برگزيده‏اش، نمودار روشنى از اين جهاد بزرگ است.

امامت پس از غيبت كبرى به مرجعيت منتهى شد، همانگونه كه اصل امامت استمرار پيامبرى و نبوت بود.

مرجعيت بار اين رسالت بزرگ را به دوش كشيد و در در ازناى زمان، به صورت گوناگون در انجام اين مهم يا تهيه مقدمات آن سخت كوشا بود.

علماى شيعه، به يارى صالحين و مستضعفين امت اسلامى، زندگى خود را در مبارزه و طرد با اشكال گوناگون باطل سپرى كردند و بر اينكه به دولت پيامبران و ائمه كه دولت‏حق و عدل است، تعلق دارند پاى فشردند، همان دولتى كه همه نيكان روزگار و شايستگان بشر دوست براى برپائيش قيام كرده و مبارزه نمودند.

ملت مسلمان و قهرمان ايران، توانست اساس طرد هميشگى طاغوت را بريزد و بر جاده پيامبران و پيشوايان استوار بماند زيرا اين مردم بيش از ديگران با مرجعيت‏شيعه محشور بود و معارف دينى خود را از اين چشمه گوارا مى‏نوشيد.

نهضت مقدس ملت مسلمان ايران، در پرتو رهنمودهاى مرجعيت‏شايسته‏اى كه الحق امام خمينى-دام ظله-بر فراز قله آگاهى رسالت و سياست آن قرار دارد، در نبرد تلخ و دردناكش با طاغوت‏هاى كفر در برابر فرعون جديد دليرانه ايستادگى كرد و بزرگترين شكست را به وى و به پاسداران كفر و استعمار در سرزمين‏هاى اسلامى وارد آورد.

طبيعى است كه ايمان ملت مسلمان افزون شود، ايمان به رسالت بزرگش، ايمان به اينكه توانائى را از اسلام به دست آورد، زيرا به نور اسلام و جهادى كه مرجعيت اسلامش پى-ريخت و به سخت كوشى قائد بزرگ امام خمينى توانست محكمترين قيود را بشكند و گردن خود را از گرانترين زنجير اسارت برهاند، پس اسلام رسالت تنها نيست بل رهائى-بخش، و تنها نيروى مقاومى است كه اين ملت را به پيروزى بزرگ رسانده، و از اينجاست كه طرح‏ «جمهورى اسلامى‏» از جانب اين مرجع رشيد، تعبير زنده‏اى است از هدف و شعار اسلامى كه از درون جامعه ايرانى بر مى‏خيزد و نتيجه طبيعى اين جهاد و ضامن استمرار اين ملت در راه نصرتى كه خداوند وعده كرده است مى‏باشد.

ملت بزرگ ايران، با قيام به برقرارى جمهورى اسلامى و طرح اين انديشه نه تنها به تجديد حيات خود پرداخته، بلكه در اين دوران تاريك كه همه ملل مسلمان چشم به راه نجات دهنده‏اى هستند كه آنها را از سيطره غرب و تمدن فريبا و استعمارگرش رهائى بخشد، و تمام توده‏هاى انسانى نياز به رسالتى را كه به بهره‏كشى انسان از انسان خاتمه دهد حس مى‏كنند، پرتوى نجات بخش بر عالم اسلامى و بر سرتاسر جهان افكند:

ملت مسلمان ايران در اين لحظات شكوهمند تاريخى و پر از جهاد و قهرمانى كه نويد پيروزى و انقلاب واقعى مى‏دهد، براى نخستين بار در قرون اخير طرح حكومت اسلامى را عنوان مى‏كند و مصمم است كه دستور الهى را در يك آزمايش موفق و حياتبخش قرار دهد، و همچنانكه اين مردم شريف، وجدان جهان را برانگيخت و ارزش‏هاى بى‏اساس مادى را با ارزش‏هائى كه در طول مبارزه نشان داد متزلزل ساخت بار ديگر نهاد بشريت ره گم كرده و درون ميليون‏ها دردمند را با تطبيق رسالت اسلامى به هيجان مى‏آورد و عالم را در نور جديدى يعنى نور اسلام فرو مى‏برد، نورى كه انسان غربى و مزدورانش مانع پرتو افشانى آن بودند، اينها با اعمال قدرت نظامى، و ارائه تمدنى پوك و فريبا، و با تحريف عقايد، كوشش كردند جهان اسلام را از اين روشنى دور نگهدارند تا سيطره خود را حفظ كنند و شرق اسلامى پيوسته دنباله رو تمدن غربى باشد.

اسلامى كه به زور سرنيزه و سياست بازى در دژهاى تاريك زندانى بود و هر گروه رنگى به دلخواه بر آن كشيده بود به دست ايرانى مسلمان از تاريكى و اختناق رها شد، لرزه‏اى به جان ستمگران افكند و سمبلى برتر براى ايجاد يك ملت مجاهد و قهرمان گرديد، شمشير برنده‏اى بر عليه طاغيان و پاسداران استعمار از غلاف برون آمد و پايه‏اى براى تولد جديد امت‏ها استوار ساخت، امام خمينى با پرده برداشتن از چهره نهفته اسلام، نه تنها به بهترين دليل بر توانائى اسلام و قهرمانى ملت ايران ارائه داد، بلكه بزرگى جنايت زندانبانان اسلام و كسانى را كه نمى‏گذاشتند اسلام شناخته شود و نيروى شگرف سازنده‏اش بكار افتد، مبرهن نمود. و به زودى اين فروغ نوين اسلام كه به دست مسلمان ايرانى پرتو افكنده رژيم‏هائى را كه مزدورانه نام اسلام بخود بسته‏اند رسوا مى‏كند، بدان گونه كه رژيم‏هاى ضد اسلامى را رسوا كرد.

/ 40