کاوشی در نهج البلاغه نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
4- امر علامت
5- امر شگفتى اين ريشه شناس بزرگ پس از نقل اين جمله، به موارد استعمال اين لفظ پرداخته است و در باره معنى دوم مىگويد: «و من هذا الباب الإمرة و الإمارة، و صاحبها امير، و مومر، قال ابن الأعرابى: امّرت فلانا اى جعله اميرا.» و از اين قبيل است «امرة» و «امارة» يعنى حكومت و بدين سبب حاكم را امير مىگويند ابن اعرابى مىگويد: «امّرت فلانا» يعنى او را به اميرى برگزيدم.بنا بر اين، معنى مستقيم «امر» حكومت نيست، و اگر هم احيانا در معانى قريب به حكومت به كار رود، به خاطر اين است كه دادن فرمان، با حكومت ملازم است، از اين جهت قاموس مىگويد: «امر مصدر «امر علينا» اذا ولىّ و الاسم الإمرة بالكسرة.» «امر مصدر است به معنى فرمانروائى، مىگويند: «امر علينا»، وقتى فرمانروا شد، «امره» (به كسره) اسم است.» مقصود از «امر» در آيه، مطلق امور فردى و كارهاى اجتماعى است. يعنى همان معنى نخستين است كه «مقابيس» آن را يادآور شده، و اگر در اولين آيه مورد بحث آن را به خاطر قراينى تنها به «امور اجتماعى» تفسير كنيم، جهت ندارد كه آيه دوم را به آن معنى اختصاص دهيم، بلكه مقصود يك معنى وسيع است كه هر دو معنى در آن داخل مىباشند. عجيب است آنكه مىگويد: آيه وَ الَّذِينَ اسْتَجابُوا ناظر به امر «حكومت و سلطنت» است. چنانكه اكثر كلمه «امر» وارده در آيات قرآن ناظر به همين معنى است مانند كلمات يا أَيُّهَا،... لَيْسَ لَكَ مِنَ الْأَمْرِ...، قالَتْ يا أَيُّهَا، الْمَلَأُ أَفْتُونِي فِي أَمْرِي...، قالُوا نَحْنُ أُولُوا...، إِنَّ رَبَّكُمُ اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ... يُدَبِّرُ الْأَمْرَ...، وَ لا