سمبلهاى ناكثين - کاوشی در نهج البلاغه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

کاوشی در نهج البلاغه - نسخه متنی

فخرالدین حجازی؛ همکاران: جعفر سبحانی، حسین رزمجو، سیداحمد خاتمی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

سمبلهاى ناكثين

دو چهره معروف ناكثين عبارتند از: طلحه و زبير. شناختن اين دو چهره مى‏تواند پاسخ خوبى باشد به كسانى كه مى‏خواهند سابقه انقلابى داشتن را معيارى براى برترى بگيرند، و سابقه نيكو داشتن در يك زمان را براى هميشه معيار ارزش بدانند، هر چند آن صفت ارزنده ادامه نداشته باشد.

وجود اين دو چهره در تاريخ اسلام و جنايات و خيانتهاى آنان بزرگترين شاهد اين مطلب است كه: انقلابى بودن مهم نيست، بلكه مهم انقلابى ماندن است.

و در قرآن چهره‏هايى همچون شيطان را مى‏يابيم كه با وجود عبادت شش هزار ساله منحرف مى‏گردند. و «بلعم باعورا» يى كه به تعبير قرآن آيات الهى به او داده شده، و به تعبير روايات «مستجاب الدعوة» بود، بالاخره فريب فرعون را مى‏خورد و كارش بجايى مى‏رسد كه قرآن او را تشبيه به سگ مى‏كند.

و در تاريخ اسلام به چهره‏اى همچون «اسامة بن زيد» بر مى‏خوريم كه در واپسين دم حيات پيامبر گرامى اسلام از سوى حضرتش به فرماندهى كل قوا منصوب مى‏گردد و كسانى كه از لشكر او تخلف كنند مورد نفرين واقع مى‏شوند، ولى چنين چهره‏اى آنجا كه بايد دنبال حق را گرفته و با آئينه تمام نماى حق، يعنى على (عليه السلام) بيعت كند، و با دشمنان او كه دشمنان اسلامند بجنگد، سرباز مى‏زند و مى‏گويد: با خدا عهد كرده‏ام تا با كسانى كه «لا اله الا الله» مى‏گويند نجنگم. و به چهره‏اى همچون «صهيب» بر مى‏خوريم كه وقتى مى‏خواست هجرت كند، كفّار قريش به وى گفتند: نادار و زبون به شهر ما آمدى و در اينجا توانگر شدى، اكنون مى‏خواهى مال و جان خويش را به سلامت بيرون برى به خدا قسم كه اين ناشدنى است. صهيب گفت: اگر مال خويش را واگذارم مرا رها

/ 251