دو چهره معروف ناكثين عبارتند از: طلحه و زبير. شناختن اين دو چهره مىتواند پاسخ خوبى باشد به كسانى كه مىخواهند سابقه انقلابى داشتن را معيارى براى برترى بگيرند، و سابقه نيكو داشتن در يك زمان را براى هميشه معيار ارزش بدانند، هر چند آن صفت ارزنده ادامه نداشته باشد.وجود اين دو چهره در تاريخ اسلام و جنايات و خيانتهاى آنان بزرگترين شاهد اين مطلب است كه: انقلابى بودن مهم نيست، بلكه مهم انقلابى ماندن است.و در قرآن چهرههايى همچون شيطان را مىيابيم كه با وجود عبادت شش هزار ساله منحرف مىگردند. و «بلعم باعورا» يى كه به تعبير قرآن آيات الهى به او داده شده، و به تعبير روايات «مستجاب الدعوة» بود، بالاخره فريب فرعون را مىخورد و كارش بجايى مىرسد كه قرآن او را تشبيه به سگ مىكند.و در تاريخ اسلام به چهرهاى همچون «اسامة بن زيد» بر مىخوريم كه در واپسين دم حيات پيامبر گرامى اسلام از سوى حضرتش به فرماندهى كل قوا منصوب مىگردد و كسانى كه از لشكر او تخلف كنند مورد نفرين واقع مىشوند، ولى چنين چهرهاى آنجا كه بايد دنبال حق را گرفته و با آئينه تمام نماى حق، يعنى على (عليه السلام) بيعت كند، و با دشمنان او كه دشمنان اسلامند بجنگد، سرباز مىزند و مىگويد: با خدا عهد كردهام تا با كسانى كه «لا اله الا الله» مىگويند نجنگم. و به چهرهاى همچون «صهيب» بر مىخوريم كه وقتى مىخواست هجرت كند، كفّار قريش به وى گفتند: نادار و زبون به شهر ما آمدى و در اينجا توانگر شدى، اكنون مىخواهى مال و جان خويش را به سلامت بيرون برى به خدا قسم كه اين ناشدنى است. صهيب گفت: اگر مال خويش را واگذارم مرا رها