بايد ببينيم على (عليه السلام) چه عكس العملى در برابر ناكثين داشت تا ما كه پيرو او هستيم همان راه را دنبال كنيم.على (عليه السلام) در برابر ناكثين چند نوع عكس العمل داشت:
1- آگاهى و هشيارى
حضرتش بدرستى بر نقشه آنها واقف بود زيرا كه فقط در صورت آگاهى و مراقبت است كه انسان ناخودآگاه در دام دشمن واقع نمىشود.امام مىفرمايد: «و اللّه لا أكون كالضّبع تنام على طول اللّدم حتّى يصل إليها طالبها و يختلها راصدها» و بخدا سوگند من همچون كفتار نيستم كه با ضربات آرام و ملايم بر در لانهاش بخواب رود، و ناگهان دستگيرش كنند.اين اولين قدم پيروزى بر هر توطئه در شرف تكوين است.
2- منطق و استدلال
دومين شيوه برخورد على (عليه السلام) در برابر اينان شيوه منطقى و استدلالى است.زيرا كه قرآن اولين راه خواندن مردم به سوى خدا را «حكمت» مىداند «ادع إلى سبيل ربّك بالحكمة» و حكمت عبارت است از گفتارى كه مستند و مستدل است. على (عليه السلام) در باره زبير مىفرمايد: «يزعم أنّه قد بايع بيده و لم يبايع بقلبه فقد أقرّ بالبيعة و ادّعى الوليجة فليأت عليها بأمر يعرف و إلّا فليدخل فيما خرج منه»