مسئله جنگ از جنبه علل و عوامل اجتماعى، مىتواند مبادى و منشأهاى متعددى داشته باشد. من در فرصتى كه پديد آمده، قصد دارم با مرورى به دوران كوتاه حكومت على (عليه السلام)، انگيزهها و عوامل مؤثر در جنگهاى حضرت را مورد بحث قرار دهم. براى اين منظور، لازم مىدانم بحثى پيرامون كلمه «حق» در نهج البلاغه انجام دهم. چرا كه بنظر من اين بحث مىتواند بسيارى از ابهامات را در اين زمينه برطرف كند.از جمله خطبههائى كه مناسب اين بحث تشخيص داده شد، خطبهاى است كه حضرت در آن، به مسئله اختلاط و امتزاج باطل با حق اشاره ميكنند و تصريح مىفرمايند كه «چنانچه حق با باطل ممزوج نمىشد، فتنههاى معاندين نيز بوقوع نمىپيوست». «إنّما بدء وقوع الفتن: أهواء تتّبع، و أحكام تبتدع، يخالف فيها كتاب اللّه» همانا آغاز وقوع فتنهها دو چيز است: هواهاى نفسانى كه مورد پيروى كوركورانه واقع ميشوند، و دستورات و قوانين بدعت گذارى شده كه مخالف كتاب خداست.«و يتولّى عليها رجال رجالا على غير دين اللّه» و در دوران فتنهها انسانها در اثر