دو خطوة بيش نبود راه سالك يك ازهاء «هويّت» در گذشتن دوم صحراى «هستى» در نوشتن
اگر چه دارد او چندين مهالك دوم صحراى «هستى» در نوشتن دوم صحراى «هستى» در نوشتن
براى على (عليه السلام) نه رفتن به سوى «او» دور است، و نه پيام محبوب را براى خلق آوردن دشوار است. براى على نه قوس صعود سخت است و نه قوس نزول. زيرا اين سفر الى اللّه است و على در درياى بيكران اين سفر مستغرق است.اما تو اى مخاطب نهج البلاغه: خويش را تأويل كن نه زندگى را... اين بيان حضرت در حقيقت زبان تعليمى است براى مخاطبهاى نهج البلاغه، كه: اى انسان، بيدار باش توشهات اندك و سفرت طولانى است... يك قدم در خويشتن نه، و ان دگر در كوى دوست.«آه من قلّة الزّاد و طول الطّريق و بعد السّفر (من اللّه الى اللّه...)» او پيك حق است كه حق را با ديده حق ببيند. او به اين فكر است كه در اسماء الهى «بالحق» سير كند. و الّا براى كسى كه به وادى دوست رسيد و پيام را آورد، و همواره با دوست بود، راه سخت نيست. او خدا را حتى نه از بيم جهنم و نه به شوق بهشت بپرستد، بلكه چون او را شايسته پرستش يافته است، مىپرستد و عبادت مىكند. «بل وجدتك أهلا للعبادة فعبدتك»
رد شبهه ملحدين
مرحوم كلينى در كتاب مهم كافى نقل ميكند وقتى كه على (عليه السلام) عازم نبرد با معاويه بود، خطبهاى خواند كه با خدايش سخن گفت و سپس خلق را به قتال فى