فلسفه على (عليه السلام) فلسفهايست الهى محض. و لذا ديالكتيك و ديگر اصول مادّى را به ساحت انديشه اين متألّه عظيم القدر، راهى نيست.او در باره خدا، «ذاتى» را ثابت ميكند كه با همان اثبات، همه «صفات ذاتيّه» را هم مىتوان تبيين كرد. مىفرمايد: گر چه به كنه خدا نمىتوان رسيد، زيرا متفكّر و فكر و تفكّر، همه و همه امورى هستند كه از انوار ذات اقدس «او» وجود يافتهاند و فيض او بوده است كه در ايشان تنيده است، لكن معهذا اين را بوضوح مىتوان دريافت كه: «ليس كمثله شيء» پيرامون نحوه ارتباط خالق با خلق و چگونگى شناخت خالق توسط خلق مىفرمايد: «داخل في الأشياء لا بالممازجة» او داخل هر شيء است بى آنكه ممزوج با آن باشد. و كدام «متفكّر» است كه خود را بيرون از خدا ببيند و آن گاه در باره ذاتش «تفكّر» كند على (عليه السلام) هر فرد متفكّر را بهمراه فكرش، و مقدمتين قياسش، و پيوند دليلى و نتيجه فكرىاش، همه و همه را بكلى محصور در سيطره وجودى حق تعالى ميداند.