لزوم تمسّك به علوم علوى در نهج البلاغه حسن حسن‏زاده آملى - کاوشی در نهج البلاغه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

کاوشی در نهج البلاغه - نسخه متنی

فخرالدین حجازی؛ همکاران: جعفر سبحانی، حسین رزمجو، سیداحمد خاتمی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

لزوم تمسّك به علوم علوى در نهج البلاغه حسن حسن‏زاده آملى

سيد اوصياء امير المؤمنين على (عليه السلام) در چندين جاى نهج البلاغه از اهل بيت وحى و عصمت، گاهى بنام «عترت»، گاهى بنام «آل» و گاهى به اسم «اهل بيت» و القاب و اوصاف ديگر نام مى‏برد، همان طور كه خداوند وقتى در قرآن مجيد امام، رهبر، امير قافله، سالار كاروان، پيشوا و مقتداى انسان را، اسم مى‏برد، اوصافى براى آن أئمه به حق مى‏آورد تا معيار و ميزان انسان شناسى در دست افراد بشر باشد كه خودشان را با آن صفات و آن سرمشق‏ها بسازند. چون موضوع به «انسان» مربوط مى‏شود، لذا بسيار مهم است، خداوند مى‏خواهد انسان سرمشق داشته باشد، تعليم بگيرد و سعادت ابديش را تحصيل كند.

عقل و فطرت اجازه نمى‏دهد كه انسانى چنين، كه فنا و زوال، و نابودى و تباهى براى او نيست، و بدانگونه است كه خود را ساخته است عبث و بيهوده باشد. بايد ببينيم كه به تعبير امام نهم (عليه الصّلوة و السّلام) در اين بازار كسب و كار و تجارت چه چيز بدست مى‏آوريم، و چگونه خودمان را مى‏سازيم. انسان است كه زنده و برگزيده و عالم اكبر است، در كتاب عظيم وجود، خداوند متعال كلمه‏اى بزرگتر از او ننوشته است و نهالى بزرگتر از او نيست. حبّه و دانه‏اى كه اگر درست تربيت بشود و به بار بنشيند قابليت ملكوتى شدن دارد. هر حبّه و دانه‏اى لياقت و قابليت شجره طوبى شدن را ندارد. اين انسان است كه اگر

/ 251