عدالت و عدل الهى در حيات معقول على (عليه السلام) محمّد تقى جعفرى
«وَ تَمَّتْ كَلِمَةُ رَبِّكَ صِدْقاً وَ عَدْلًا» مشيّت و اراده و عمل پروردگار تو بر مبناى صدق و عدل استوار شده است.حتما توجّه فرمودهايد كه اين سؤال را تحليل گران تاريخ و كامجويان و كاموران حيات طبيعى- اگر هم تصريح نكرده باشند- از على بن ابي طالب پرسيدهاند كه: «تو در عدالت چه ديده بودى» زيرا رفتار و انديشه و هدف گيريهاى فرزند ابى طالب با الگوها و معيارهاى آنان سازگار نيست. و شگفتى و تعجّب آنان در مشاهده سرتاسر زندگى امير المؤمنين مشهود بوده است.اينها نبايد از على بن ابي طالب در باره عدالت مىپرسيدند بلكه بايد اين را از خود عدالت پرسيد. حقيقت اين است چنانكه آرمانهاى معقول انسانى مفسّر شخصيتهاست، و شخصيّتها مفسّر عظمت آن آرمانها هستند، براى شناخت اين معنا كه علّت عشق ورزى امير المؤمنين چه بود كه در روزگارى كه قدرت، بطور مطلق در دستش بود احساس بى نيازى كرد و بناى طغيانگرى نگذاشت و عدالت ورزيد اين مسئلهاى است كه بار ديگر انسان شناسان، يا آنان كه مىخواهند در تاريخ و روش شخصيّتهاى سازنده، مسائل مفيدى براى بشر پيدا كنند بدنبال آن هستند.