تفاوت اراده در اشخاص - شيوه هاي بالندگي و شکوفايي اراده نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

شيوه هاي بالندگي و شکوفايي اراده - نسخه متنی

محمدحسين حق‌جو

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید


5- اراده ثابت است يا اكتسابي؟

اراده از صفات الهي است. وقتي صفتي از خدا و از صفات الهي باشد، تا مرز آن قدرت الهي، زمينه رشد دارد (تأمل شود).

همان گونه كه اگر خداوند چيزي را اراده كند، انجام شود، انجام مي‎شود و قرآن مي‎فرمايد:

«إِذا أَرادَ شَيْئاً أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ»[1]

«اگر خداوند چيزي را اراده كند كه بشود، مي‎شود.»

انسان نيز اگر اراده‎اش را به كار گيرد، همان خصوصيت قدرت الهي را مي‎تواند پيدا كند.

با توجه به اين مسائل، نمي‎توان گفت: اراده اكتسابي است و ما مي‎توانيم كاري كنيم كه اراده را به دست بياوريم؛ بلكه اراده در وجود هر انساني به وديعه گذاشته شده است، همة انسانها داراي اراده هستند.

چنان كه روح در انسان ثابت است. از جنين تا كودك و جوان و مسن و پير همه داراي روح مي‎باشند. مجردات نيز ثابت مي‎باشند و قابل تغيير نيستند. اراده نيز از همان مقوله است و نمي‎توان گفت اراده يك وجود اكتسابي است.

ارزش واقعي هر انساني مبتني بر اراده اوست. زيرا اراده از صفات الهي است و در همان نفخة الهي هم چون روح در وجود انسان به وديعه نهاده شده است. اراده، استعداد است و در همة افراد موجود مي‎باشد؛ لكن افراد با اراده از روش شكوفايي و بكار گيري استعداد استفاده كرده‎اند و اراده را در خود شكوفا نموده‎اند و به مرحلة بروز رسانده‎اند.

تفاوت اراده در اشخاص

اگر ادعا مي‎كنيم كه اراده اكتسابي نيست، پس چگونه است كه برخي داراي اراده‎اي قوي هستند و برخي اراده‎شان ضعيف است؟
در اين جا بايد بيان كنيم كه اراده در وجود همة انسانها به طور مساوي هست؛ اما برخي افراد موانعي براي شكوفايي اراده به وجود مي‎آورند كه در نتيجه اراده نمي‎تواند به مرحلة بروز و نمود، برسد. چنان كه فطرت انسان پاك است، همة انسانها با فطرت پاك و الهي متولّد مي‎شوند. چنان كه قرآن مي‎فرمايد:

«فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْها لا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّهِ»[2]

«اي رسول ما روي به جانب آيين پاك اسلام آور و پيوسته از طريق دين خدا كه فطرت خلق را بر آن آفريده، پيروي كن كه هيچ تغييري در خلقت خدا نبايد داد.»

فطرت از صفات الهي است؛ اما همة انسانها در اين صفت، يكسان نيستند. برخي گناه مي‎كنند، ظلم و جنايت و دزدي مي‎كنند و خلافكارند. و برخي بر عكس، براساس فطرت الهي مردمي صالح و نيكوكارند. در اين جا عواملي باعث مي‎شود كه شخص خلافكار بر خلاف فطرت الهي، مرتكب گناه و جنايت شود در مثال به مانند آن است كه لامپي را روشن كنيد، اما روي لامپ مانعي قرار دهيد كه نور نتواند به مرحله بروز و روشنايي برسد و فضا را روشن كند.

اراده نيز وجود ثابتي است كه قابل اكتساب نيست و نمي‎شود آن را كسب كرد اما عواملي باعث مي‎شود كه اراده كارآيي و نمود و قدرت نمايي خود را از دست مي‎دهد.


[1] . يس، 82.

[2] . روم، 30.


/ 52