4- قرآن و اعمال ارادي
قرآن دربارة اعمال، كه از اراده حقيقي مشتق ميشود مثالهايي بيان ميكند:قسم به اسباني كه (سواران اسلام در جهاد بر كفار تاختند تا جائي كه) نفسشان به شماره افتاد، و در تاختن از سم ستوران بر سنگ، آتش افروختند (و بر دشمن شبيخون زدند) تا صبحگاه آنها را به غارت گرفتند، و گرد و غبار (از ديار كفر) بر انگيختند و سپاه دشمن را در ميان گرفتند.[1]آن چنان عمل ارادي مؤمن مجاهد در راه خدا مهم است كه خداوند به يك يك اعمال آنها اشاره كرده و آن را مقدس ميشمارد و به آن قسم ياد ميكند.در آية ديگر ميفرمايد:«إِنَّ الَّذِينَ قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلائِكَةُ أَلاَّ تَخافُوا وَ لا تَحْزَنُوا»[2]«به تحقيق كساني كه به خداوند ايمان آوردند و بر اين ايمان استقامت ورزيدند، ملائكه بر آنها نازل ميشوند و به آنها بشارت ميدهند كه نترسيد و بيم و اندوه نداشته باشيد.»مؤمن وقتي كاري انجام ميدهد، چنان پايدار است و مقاومت ميكند كه فرشتگان نيز به ياري او ميشتابند و براي او تقديس و تسبيح كرده و به او نيرو و قدرت ميبخشند؛ لذا وقتي انسان با ارادة واقعي (نه ارادة پوشالي و براساس مبناي حيواني) كاري را شروع كند، هيچ تزلزل و ترس و ضعفي در او نيست. قرآن ميفرمايد:«أَلا إِنَّ أَوْلِياءَ اللَّهِ لا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ»[3]«آگاه باشيد كه اولياي الهي هيچ ترس و اندوه و حزني ندارند.»
بررسي اعمال در جسم و روح
ترس و ضعف، نموداري است كه از طريق روح در جسم ظاهر ميشود؛ وقتي روح ضعيف شود، رنگ انسان پريده و تغيير ميكند چهره، آزرده و غمگين ميشود. جسم به تنهايي قادر به درست كردن اين نمودارها نيست.اگر مشغول انجام كاري هستيد و روح شما نسبت به آن كشش و جاذبهاي ندارد، بدانيد كه براساس ارادة حقيقي نيست، بلكه ارادة كاذب است. مثل لجاجت و لجبازي كردن، كه اين عكس العمل ارادة حقيقي نيست. بلكه ارادة حقيقي با لجاجت تفاوت مهم دارد.كسي كه عصبي است و در صحبت كردن حالت تهاجم دارد؛ اهانت كردن، پرخاشگري، زد و خورد، نشانگر اعمال غير ارادي اوست و فردي كه چنين اعمالي انجام ميدهد، تعادل روحي و جسمي ندارد و همگوني بين اين دو بُعد نيست؛ لذا اين گونه افراد هم بسيار زود از اعمال خود ناراحت و پشيمان ميشوند.[1] . سورة عاديات، 5ـ1.[2] . فصلت، 30.[3] . يونس، 62.