پيوند الهي
نياز به معبود و رب، يك نياز فطري است. از نظر فطري انسان محتاج به پناهگاه روحي است اين نياز به معبود، گاه خطا ميرود و در بتهاي گوناگون و الهههاي خيالي و پرستش اجسام خلاصه ميشود. ولي روح پاك به معبودي نيازمند است كه نيروي او مافوق و ماوراء ماده باشد و گاه در موارد احتياج با معجزه نياز انسان را مرتفع سازد.پيوند با خداوند هستي بخش، روزنههاي اميد را به روي انسانها ميگشايد و آنها را در حل مشكلات ياري ميكند.علي ـ عليه السلام ـ در دعاي كميل از خداوند ميخواهد كه او را در تمامي كمبودها و مشكلات ديني و دنيوي و اخروي كمك كند. اصولاً هر كدام از متون دعا در فرهنگ اسلام خود فرهنگ خداشناسي است. خواندن دعا خوب است و آثار دنيوي و اخروي نيز در پي دارد، اما دقت و تأمل درادعيه اثرش خيلي بيشتر است.علي ـ عليه السلام ـ با آن كه خود آن همه علم و عمل شايسته و معرفت داشت، اما پيوند خود را با خداوند به هيچ عنوان قطع نميكرد، بلكه در صدد تقويت آن نيز بود. و دعاهايي كه از آن حضرت براي ما رسيده گوياي همين امرند:«اسألك... أن تجعل اوقاتي من الليل و النهار بذكرك معمورةً و بخدمتك موصولةً و اعمالي، عندك مقبولةً حتي تكون اعمالي و اورادي كلها ورداً احداً و حاي في خدمتك سرمداً... قو علي خدمتك جوارحي و اشدُد علي العزيمة جوانحي»[4]«خدايا به حق ذات مقدست، اوقات مرا در شب و روز به ياد خودت قرار بده كه پيوسته در خدمت بندگي تو باشم و اعمالم را قبول فرما، تا كردار و گفتارم همه يك جهت و خالص براي تو باشد و تا ابد به خدمت و طاعت تو مصروف گردد. اي خداي من، به اعضاي جسمي و جوارح (روح) من در مقام بندگيت قوت بخش و دلم را عزم و ارادة ثابت، عنايت فرما».تشويق در فرهنگ اسلام
در فرهنگ اسلام تشويق، جاي ويژهاي دارد. براي ايجاد انگيزه در افراد نسبت به عمل صالح، خداوند نسبت به بينشهاي افراد آنان را تشويق فرموده است.قرآن ميفرمايد:«مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثالِها»[5]«كسي كه يك عمل صالح انجام دهد، ده برابر آن پاداش خواهد داشت.»«جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ»[6]«براي پرهيزكاران بهشتهايي است كه از زير آن نهرها جاري است»حتي توصيف غذاهاي بهشتي و محل استراحت بهشتيها در قرآن فراوان آمده است روايات نيز در اين باره مضامين ارزندهاي دارند:
كسي كه يك «لا اله الا الله» بگويد يك درخت در بهشت برايش غرس و كاشته خواهد شد.[7]كسي كه زبانش ذكر «لا اله الا الله» ميگويد، فكرش دربارة عظمت خداوند فكر ميكند و اعضاء و جوارحش براي خداوند به تسبيح در ميآيند، تمام سلولهاي بدنش در اين يك ذكر شريكند. لذاست كه تشويق خداوند نيز بيشمار است. زيرا در اين صورت «لا اله الا الله» ديگر يك ذكر ساده و براي وقت گذاري نيست. بلكه محتوا دارد. زبان با تمام سلولهاي آن مغز و اعضاي ديگر، با تك تك سلولها، در خدمت تسبيح خداوند ميباشند.
آيا در مقابل چنين سرمايه گذاري غرس يك درخت در بهشت زياد است؟به هر حال انسان در طول زندگي وقت زيادي دارد و ميتواند از اين اوقات براي پيشرفت و تعالي خود استفاده كند. از لحظات و گذران عمر بايد بهترين استفاده را در راه شناخت معبود و رشد خود بنمايد.روايت ميفرمايد:
«ان الله يغبض الشاب الفارغ»[8]«خداوند، نسبت به جوان بيكار و فارغ، غضب ميكند.»خداوند دوست دارد كه جوان، عمر خود را به بطالت نگذراند و اعضاء و جوارح را به گناه نيالايد تا توفيق حضور درگاه الهي را پيدا كند.