9- مرز اراده در روايات
اراده را در لسان برخي روايات به تعبير «ايمان» در مييابيم. نشانههاي ايمان وقتي مطرح ميشود، به اراده بر ميگردد.در برخي روايات، تعبير به «علاقه، عشق يا محبت» شده است.فلاسفه وقتي ميخواهند اراده را تعريف نمايند، ميگويند: «اراده، شوق مؤكَّد است»[1] هر چه بخواهيم اراده را قوي كنيم بايد به شوق خود بيفزاييم؛ علاقه را نسبت به آن كار، زياد كنيم، تا بتوانيم نسبت به آن مسأله ارادهاي قوي داشته باشيم. هر كاري انسان انجام ميدهد، برخاسته از علاقه و شوق است و تا انسان اراده نكند، كار مثبت يا منفي انجام نميدهد.اگر در روز قيامت عذاب جسمي و روحي مطرح است، بدان علت ميباشد كه انسان به حرام نگاه ميكند و لذت ميبرد، لذتي كه از طريق ديدن بدست ميآورد و اگر اراده روحي نباشد، لذت محقق نميشود.اگر كسي شراب و يا غذاي حرام ميخورد، لذت جسمي او از حس چشايي، به خاطر ارادة روح است؛ همگوني جسم و روح در گناه، عقاب جسم و روح را نيز در پي دارد.
مرز اراده
بايد بدانيم كه هركاري كه انسان انجام ميدهد و تصميم بر آن كار ميگيرد بايد مبناي شرعي و عقلي داشته باشد. لذا اراده اين نيست كه انسان كاري خلاف شرع و عقل انجام دهد. از اين روست كه گاهي اراده، با لجاجت اشتباه گرفته ميشود. فرد عمل خلافي به نيت و اراده انجام ميدهد و بر انجام آن لجاجت ميورزد و زير بار حرف حق هم نميرود.ارادة درست و صحيح نشانهها و مرزهايي دارد كه بايد شناخته شود. لذا در سيرة پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ و ائمة اطهار ـ عليهم السلام ـ ميبينيم كه آنها در برخي موارد، وقتي امري را خلاف شرع ميديدند، هر قدر طرف، سماجت به خرج ميداد، ايشان به عنوان اعتراض با آنها برخورد ميكردند و هيچ چشم پوشي، نسبت به مسأله نميكردند.[1] . اسفار، ج 6، ص 339ـ337، طبع مصطفوي، قم.