6- شكوفايي اراده و موانع آن
اراده استعدادي در وجود انسان است كه بايد با رعايت مسائلي به مرحلة بروز و شكوفايي برسد. براي مثال: زمين استعداد دارد كه زمينههاي لازم براي پرورش گل و ثمر دهي درختان را به وجود آورد و براي اين منظور ضروري است اين استعداد را با افزون كودهاي شيميايي و غيره در او تقويت كرد؛ اما اگر او به حال خود رها شود و مراقبتهاي لازم صورت نگيرد جز بوتههاي خار محصولي و پوششي نخواهد داشت.انسان با وجود اراده ميتواند به مراحل بالايي از قدرت و خلاقيت برسد. و اگر از ارادهاش استفاده نكند و به آن توجه نداشته باشد، اراده در او وجود دارد، اما وجود مكتومي است. وجودي مخفي است كه نميتواند خود را نشان دهد.وجود هر انساني مملوّ از استعداد است و اگر زمينههاي شكوفايي در او به وجود بيايد، به مرحلة بروز و ثبوت ميرسد، و الّا مكتوم ميماند.
موانع
برخي از اعمال انسان مانع شكوفايي اراده ميشود؛ چنان كه انسان قدرت راه رفتن دارد؛ ولي اگر به دست و پاي او طناب بسته شود، قدرت حركت و راه رفتن از او سلب ميشود. آيا به چنين انساني ميتوان گفت كه استعداد حركت كردن ندارد؟استعداد هست، اما موانع زياد است و نميگذارد حركت كند.اراده در نهاد انسان هست اما عواملي موجب ميشود كه اراده نتواند خود را نشان دهد.موشك، در ذات خود استعداد حركت و جهش دارد، اما تا به وسيلة چاشني تحريك نشود، خود به خود قادر به حركت نيست.لذا بايد آن چه مانع شكوفايي اراده است و در اين مباحث به آن پرداخته ميشود، از بين برود تا انسان بتواند در مسير استفادة صحيح از اراده، گام بردارد.7- فلاسفه و اراده
اراده يك بحث اصولي، فلسفي و اخلاقي و روانشناسي است. براي آن كه احاطه و اشراف بيشتري نسبت به ماهيت اراده داشته باشيم بايد نظر فلاسفه را نيز در ارتباط با اراده، بدانيم.مرحوم ملا صدرا فيلسوف شرق، اراده را به اين معنا تفسير كرده است:«اراده علم فاعل، به فعل خود ميباشد.»[1]علم به ابعاد عمل، محاسبة ثمره و ابعاد كار ميباشد. وقتي علم محقق شود، جهل نيست. زيرا در هنگامي كه ما نسبت به عملي جهل، غفلت، خيال، گمان يا احتمال داشته باشيم، علم، محقق نيست و در نتيجه اراده نيز در نبود علم محقق نميشود.اگر ما نسبت به عملي، موفق به انجام يا موفق به ترك آن نميشويم، به خاطر اين است كه علم ما درست نيست، نسبت به عمل، علم نداريم. اگر علم باشد، قطعاً عمل بد را انجام نميدهيم و در موارد مثبت مرتكب اعمال صالح ميشويم.مرحوم آخوند در تعبير اراده فرموده است:«اراده علم به مصالح و مفاسد فعل است»[2]در آن جا كه ما نسبت به مصالح و مفاسد عمل، علم داشته باشيم، زمينه ساز اراده ميشود. وقتي علم باشد، حكم عملي، تصوري و تصديقي نسبت به عمل پيدا ميشود و در انسان انگيزة انجام كار را به وجود ميآورد.
[1] . اسفار، ج 6، ص 341، طبع كتابخان مصطفوي، قم.[2] . كفاية الاصول، ج 1، ص 99، طبع كتاب فروشي اسلاميه.