اگر مراحل علم را طي كنيم و نسبت به عمل علم پيدا كنيم، اين علم زمينه سازِ تعيين ميشود. اگر ما به كاري همت نميگماريم، به خاطر آن است كه علم ندارد و در مرحلة ظن و گمان و احتمال هستيم و نسبت به مصالح و مفاسد عمل، ما به يقين نرسيدهايم.به طور مثال اين كه نماز ما حالت خضوع و خشوع ندارد، به علت جهل ما نسبت به مفاسد اين عمل -عدم خضوع و خشوع- است و نميدانيم كه نماز با خلوص و خضوع، چه مصالحي دارد؟ارادة عمل تام و تمام نماز را براي خود نميكنيم، اين است كه هميشه لحظهاي تصميم ميگيريم كه نماز خوب بخوانيم اما در مرحلة تصميم ميمانيم تصميم به مرحلة تصور ميرسد، اما به مرحلة تصديق و عمل نميرسد. لذا بايد علم و يقين مراحل خود را طي كنند تا مقدمات و زمينههاي اراده در ما به وجود بيايد. چنان كه در كتب اخلاقي آمده است يقين سه مرحله دارد:علم اليقين، حق اليقين و عين اليقين.اگر عين اليقين نسبت به عمل پيدا شد، تسلّط بر انجام يا ترك كار و احاطه بر عمل نيز پيدا ميشود.اين مراحل و آگاهي به مصالح و مفاسد در مورد اعمال عام است، هم شامل انجام اعمال نيك و هم ترك اعمال بد ميشود.آگاهي، انسان را تحريك به انجام يا ترك عمل ميكند.
علم وايمان
علم، مقدمه ايمان است. علمي كه فرهنگ اسلام مطرح ميفرمايد، علمي است كه زمينه ساز ايمان باشد.علمي كه زمينه ساز ايمان نباشد، علم نيست. اگر شخصي مؤمن به دين نباشد و عالم هم باشد، اين علم او در راه تخدير و تخريب بشريت به كار گرفته ميشود. علمش نه تنها منشأ آثار خير نيست بلكه سر منشأ مفاسد است.جهان امروز، در آتش علم بدون ايمان ميسوزد. علم هر قدر پيش ميرود، در راه تخدير و كشتار مردم به كار گرفته ميشود و در يك كلام، راه بهتر نابود كردن مردم در راستاي علم مورد نظر اين دانشمندان بيايمان است.علمي كه در معارف غني اسلامي نمود عيني دارد، توأم بودن آن با ايمان است و تخصص بدون ايمان مخرّب، معرفي شده است؛ اين مطلب نشانگر آن است كه علم بايد جهت اسلامي داشته باشد. علمي باشد كه به وسيلة آن آگاهي و شناخت نسبت به معبود بيشتر شود و توجه انسان را از علائق مادي كم كند و به سوي خداوند سوق دهد.
زمينه تحقق اراده
اراده ماهيتي است كه در وجود همة انسانها هست، برخي كه در زمينههاي تحقق آن در وجود خود كوشش كردهاند، شكوفايي اراده را در وجود خود بدست آوردهاند.مرتاضهاي هندي، نمونة بارز اين تحقق ارادهاند، آنها از اراده خود استفاده كردهاند، اراده را در وجود خود شكوفا كردهاند، اما هدف و تحقق اراده در راستاي كارهاي غلط و باطل است؛ ما نيز بايد اراده را بشناسيم و بعد از قدرت دادن به اراده، آن را جهت ببخشيم و در راستاي ايمان از آن استفاده كنيم.اگر ما موفق به اجراي اراده در اعمال نميشويم، به علت جهل است. هر علتي، معلول ميخواهد؛ هر شكوفايي نيازمند زمينه است. اگر ما بخواهيم به آن خواسته و انگيزة اعلي برسيم بايد زمينة انگيزه را به وجود بياوريم. زمينه تحقق اراده را در خود پديد آوريم و يكي از آن زمينهها، آگاهي و علم به اعمال نسبت به مصالح عمل و مفاسد آن است.از نظر فلاسفة اسلامي تحقق وجود اراده مبتني بر اين دو پايه است. آگاهي به مصالح و مفاسد عمل.