شوک ارادي
افرادي كه كم اراده و يا بياراده هستند، اصطلاحاً در علم روانشناسي به آنها تعبير شوك ارادي ميشود؛ اراده اين افراد دچار ركود و سكون شده است.اين افراد اراده دارند، اما پاية ارادهشان شكسته و يا قدرت ارادة آنها كاهش پيدا كرده است.انسان عاقل، داراي اراده هست؛ اما اين اراده متغير است. اگر انسان اراده نداشته باشد، ديوانه است؛ حال شايد كسي در چند عمل، ارادهاي هم داشته باشد و در برخي اعمال اراده نداشته باشد، ارادهاش كامل نيست؛ اما اراده دارد.خصوصيات هر فرد نسبت به شرايط خاص خود او نسبي است. ممكن است فردي خصوصيت بيارادگي در وجودش با ضريب 10 باشد و در ديگري با ضريب 70 وجود داشته باشد؛ اين خصوصيات نسبت به حالات و روحيات افراد متغير است.5- علائم ضعف و كمبود اراده
آنان كه ارادهشان ضعيف است و يا كمبود اراده دارند، از نظر اخلاقي خصوصيات ويژهاي دارند. با بيان اين خصوصيات ميتوان ميزان اراده را سنجيد، البته لازم به تذكر است كه ضريب اين خصوصيات در هر فرد متغير است.و گاه فردي تمامي اين خصوصيات را با هم دارد و گاه با يك خصوصيت دست به گريبان است.1. قدرت تصميم گيري ندارند
اگر در تعريف اراده دقت كرده باشيم، بيان شد: اراده، شوق مؤكّد است و شوق بر خواسته از آگاهي و دليل و برهان ميباشد. وقتي كسي آگاهي و دليل و برهان نسبت به عملي نداشت، نميتواند درست تصميم بگيرد و در اين صورت متغير است.كسي كه براساس ضعف اراده قدرت تصميم گيري ندارد، ضعف او حاكي از جهل، بيدليلي، يا كم دليلي و يا ضعف دليل است. لذا قاطع و برنده نيست كه در او تحرك به وجود بياورد و او را قادر به تصميم گيري صحيح و اتخاذ به موضع درست نمايد.هر كدام از اين دلايل موجب ضعف اراده باشد، سبب ميشود كه انسان تصميمي بگيرد و به تصميم خود عمل نكند يا گاهي تصميم ميگيرد، چند روزي هم عمل ميكند اما چون پايه شوق مؤكّد ندارد، رها ميكند.2. در فكر خود پروژه زياد دارند
هر كس نسبت به علم، سن، قدرت و موقعيت خود بايد براي آينده برنامه ريزي داشته باشد و روي برنامه ريزي و طرح خود، كار كند.معمولاً پروژه و كار و اشتغالات زياد، با افراط با اراده منافات دارد. مسيري بايد درست انتخاب شود و فرد جلو برود، هر قدر موانع بر سر راه هدفش زياد باشد. او را در رسيدن به هدف سست نكند.در مثال ميتوان به افراد معتاد اشاره كرد كه اين گونه افراد در هنگامي كه نشئه هستند، هزاران فكر در سر دارند و هزاران كار انجام ميدهند، اما هنگامي كه اثر مواد مخدّر از بين رفت، تمامي آن افكار بر باد رفته است.و يا مثال ديگري ميتوان گفت: كه شيطان در هنگام نماز زياد به انسان القاء ميكند؛ تا انسان مؤمن به نماز ميايستد، القائات شيطاني شروع ميشود، كه پس از نماز چه كنم و به چه كارهايي بايد بپردازم نماز را زود بخوانم و درس بخوانم، بخوابم، بخورم، به ديدار دوستم بروم، بازي كنم، ميهماني بروم و هزاران فكر ديگر كه معمولاً بعد از نماز همه از بين رفته و انسان نسبت به انجام كار، دلسرد و سست ميشود.جوان بر اساس اقتضاي حالات جواني در فكر خود برنامة زياد دارد، ميخواهد همه چيز را ياد بگيرد، با همه در بيفتد، جهان را دگرگون كند، اما اين برنامة بدون پايه، هيچ مشكلي را كه حل نميكند، بلكه بر مشكلات فكري و اجتماعي جوان نيز ميافزايد، معمولاً آنها كه دنبال چند شغل و برنامه و كارهاي بدون پايه هستند، از نظر اجتماعي هم عقبگرد دارند. زيرا كاري را به ثمر نميرسانند و دائم از اين شاخه به شاخة ديگر ميپرند.علي ـ عليه السلام ـ نيز در روايت سفارش ميفرمايد:«قليل يدوم عليك خير من كثير مملول»[1]«عمل كم و پيوسته بهتر از عمل زياد و ملالت آور است.»