2. انعطاف در عمل
در عين حال كه يك فرد، نسبت به حكمي تعبد دارد بايد نسبت به حكم و حاكم نيز انعطاف داشته باشد. در بين افراد معمولي، معمولاً آنها كه در جنبة كارهاي جسمي هستند، در كارهاي فكري نيستند. آن كه در كار اجتماعياست اهل عبادت و تهجد نيست. معمولاً صفات متضاد در افراد نيست.خداوند متعال در قرآن ميفرمايد:«مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَ الَّذِينَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَماءُ بَيْنَهُمْ»[3]«محمد رسول الله ـ صلّي الله عليه و آله ـ و مؤمنين با كفار به شدّت رفتار ميكنند و بين خود مهربان هستند.»پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ هم اسوة شدت و غلظت است و هم بعد رحمت و شفقت دارد.يكي از صفات و خصوصيات ائمه ـ عليهم السلام ـ اين بوده كه صفات متناقض و متضاد داشتهاند.امام علي ـ عليه السلام ـ تا زن مستمند و فرزندان يتيم او را ميبيند، گريه ميكند و عاطفي است. در ميدان جنگ چنان ميجنگد كه همة دشمنان را از بين ميبرد، ولي وقتي در كنار معبود و خدا در عبادت قرار ميگيرد، چنان گريه از ترس عقاب و عذاب و اميد به رحمت دارد كه ديگر ابعاد وجودش را تحت الشعاع قرار ميدهد.مجموع صفات شدّت و غلظت و انعطاف عملي در علي ـ عليه السلام ـ موجود است لذا پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ به ابوذر سفارش ميفرمود:اگر عالَم به يك طرف رفت و علي ـ عليه السلام ـ در جهت ديگر بود. در همان جهتي باشيد كه علي ـ عليه السلام ـ هست، چون حق با علي است.لذا است كه ابوذر تا آخرين لحظه و تا پاي شهادت و ايثار جان، بر اين پيمان استوار ماند.دقت در زندگي امام خميني (ره) براي آنان كه ميخواهند در اجتماع رشد فرهنگي و عملي داشته باشند و به مردم خدمت كنند، لازم و ضروري است.چيزي را كه امام تشخيص ميداد و مباني تشخيص و ادلة او درست بود، تا آخر هم روي تشخيص خود ميايستاد، گر چه همة افراد با اين نظر او مخالفت بكنند.شاه بايد برود؛ هر چه وساطت و سفارش شد كه شاه بماند و سلطنت مشروط كند، زير بار نرفتند و در نهايت فرمودند:جمهوري اسلامي است؛ نه يك كلمه كم و نه يك كلمه بيشتر.گر چه منافقين و چپيها از اين موضوع در رنج و عذاب بودند، و مخالفتهاي زيادي با اين نوع جمهوري داشتند.8 سال مقاومت، و چون صلاح در صلح ديدند، جام زهر را نوشيدند و ملاحظة سرزنش دوست و دشمن را نكردند؛ آن جا، صلاح كشور و دين بر جنگ و اين جا، در صلح بود.و در بُعد عبادت هم آن چنان، قوي و عبد صالح خدا بودند.[4]3. هماهنگي جسم و روح
يكي از نشانههاي عمل با اراده اين است كه جسم و روح با هم هماهنگ باشند. عملي كه انسان انجام ميدهد اگر از روي اراده و شوق باشد و مبناي آن هم درست باشد، جسم نسبت به آن عمل پايبند و استوار است. زيرا كار با شوق و علاقه و از روي اراده با اين شوق و علاقه بر مبناي اركان وجود انسان است.آن چه شرع حكم ميكند، حكم عقل نيز هست؛ و بالعكس هر چه عقل حكم كند، حكم شرع هم هست.وقتي انسان بر مبناي ارادة حقيقي، عملي انجام دهد، جسم ثَبات دارد و از اين روست كه گاهي افراد حرفهايي ميزنند و چون دل با زبان يكي نيست، اين حرفها ثبات هم ندارد. چنان چه دروغ، اهانت و ياوه گويي و غيره چون همگوني معنوي بين جسم و روح نيست، لذا حرفهايي از اين قبيل قابل توجه هم نيستند.[1] . ثمرات اين عمل در «سرمايه كلاسداري» اثر ديگر مؤلف مطرح شده است.[2] . براي اطلاع بيشتر به سيرة ائمه اطهار ـ عليهم السلام ـ و علماء بزرگ (ره) مراجعه شود.[3] . فتح، 29.[4] . سر گذشتهاي ويژه از زندگي امام خميني (ره) را مطالعه كنيد.