وجه تشبيه
خداوند متعال در اينجا اعمال ريا كارانه و انفاقهاى آميخته با منّت و آزار انسانهاى سنگدل و قسى القلب را به قشر خاكى تشبيه كرده است كه روى سنگ صافى قرار گرفته باشد و بذرهاى مستعدى در اين خاك افشانده شود، و در معرض هواى آزاد و تابش آفتاب قرار گيرند و سپس باران پر بركت دانه درشتى بر آن ببارد و آن قشر خاك نازك و بذرها را بشويد و پراكنده سازد، و سنگى غير قابل نفوذ كه هيچ گياهى در آن نمى رويد، با قيافه خشونت بار خود آشكار گردد.تابش آفتاب و هواى آزاد و نزول باران پر بركت زمانى مفيد و ثمر بخش است كه محل بذر مناسب باشد، بنا بر اين محلى كه ظاهر آراسته و درونى خشن و غير قابل نفوذ دارد و تنها قشر نازكى از خاك روى آن را گرفته ، محلى مناسب براى افشاندن بذر و پرورش گياه نيست ، چرا كه پرورش گياه و درخت نياز به اين دارد كه علاوه بر روى زمين ، اعماق آن هم آماده براى پذيرش ريشه ها و تغذيه آن باشد.آرى ! عيب از محل است كه قابليت ندارد. چنان كه سعدى مى گويد:
باران كه در لطافت طبعش خلاف نيست
در باغ لاله رويد و در شوره زار، خس (67)
در باغ لاله رويد و در شوره زار، خس (67)
در باغ لاله رويد و در شوره زار، خس (67)
نكته ها
1- معناى منّت و آزار در اوّل آيه مورد بحث ، قرآن كريم خطاب به مؤ منان مى فرمايد: (يََّاءَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُواْ)و در پايان آيه مى گويد: (وَاللَّهُ لاَيَهْدِى ا لْقَوْمَ ا لْكَفِرِينَ) آن خطاب و اين عتاب هشدارى است به مؤ منان كه منّت و آزار در انفاق از صفات رياكاران و كافران مى باشد و افراد با ايمان بايد از اين خوى زشت بر حذر باشند.از اين آيه استفاده مى شود كه شرط قبولى اعمال (نيّت خالص ) است و هر يك از (منّت )، (اذيّت )، (ريا) و (كفر)، باقصد قربت منافات دارد.مراد از منّت نهادن در انفاق اين است كه وقتى به مستمندى انفاق كردى ، به او بگويى :
آيا من به تو كمك و نيكى نكردم ؟!
و منظور از اذيّت اين است كه سخنى بگويى كه فقير رنجش پيدا كند؛ مثلاً: به او بگويى :
بيا اين پول را بگير، خدا مرا از دست شما راحت كند، يا روى ترش كنى و يا او را سرزنش نمايى .از رسول خداصلّى اللّه عليه و آله و سلّم روايت شده كه فرمود:(مَنْ اءَسْدى إِلى مُؤْمِنٍ مَعْرُوفاً ثُمَّ اَذاهُ بِالْكَلامِ اءَوْ مَنَّ عَلَيْهِ فَقَدْ اءَبْطَلَ اللّهُ صَدَقَتَهُ؛ هر كس به مؤ من (فقيرى انفاق ) نيكويى كند، سپس او را با سخنى برنجاند، يا بر او منّت نهد، خداوند اثر صدقه (و انفاق ) او را باطل مى كند و هيچ پاداشى به او نمى دهد)(69).سعدى در گلستان به نقل از عرب مى گويد:(جُدْ وَلاتَمْنُنْ لاِنَّ الْفائِدَةَ علَيْكَ عائِدَةٌ؛ يعنى ببخش و منّت منه كه نفع آن به تو باز مى گردد).
درخت كرم هر كجا بيخ كرد
گر اميد دارى كزو بر(70)خورى
به منّت منه ارّه بر پاى او(71)
گذشت از فلك شاخ بالاى او
به منّت منه ارّه بر پاى او(71)
به منّت منه ارّه بر پاى او(71)
2- ريا بلاى بزرگ اجتماعى
از رسول اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم روايت شده كه فرمود:(اِنَّ اءَخْوَفَ ما اءَخافُ عَلَيْكُمُ الشِّرْكُ الاَْصْغَرُ؛ بيشترين خوفى كه بر شما دارم ، شرك اصغر است . اصحاب پرسيدند: شرك اصغر چيست ؟ فرمود: (ريا) و خودنمايى ).(72)و در حديثى ديگر فرمود:(ذَبِيبُ الشِّرْكِ ف ى اُمَّتى اءَخْفى مِنَ النَّمْلَةِ السَّوْداءِ فِى اللَّيْلَةِ الظَّلْماءِ عَلَى الصَّخْرَةِ الصَّمّاءِ؛ نفوذ شرك در امّت من ، مخفى تر از عبور مورچه سياهى است كه در شب ظلمانى بر سنگ سختى حركت كند).(73)از امام صادق عليه السّلام روايت شده كه فرمود:(كُلُّ رِياءٍ شِرْكٌ؛ هر ريايى شرك است ).(74)ريا و خود نمايى يك بلاى بزرگ اجتماعى است كه هر جامعه اى به آن گرفتار شود، ميان تهى و بدبخت خواهد شد.حديثى از رسول خداصلّى اللّه عليه و آله و سلّم وارد شده است كه فرمود:(زمانى بر مردم فرا مى رسد كه باطن هاى آنها زشت و آلوده و ظاهرشان زيباست به خاطر طمع دنيا، علاقه اى به پاداشهاى پروردگارشان ندارند، دين آنها ريا مى شود، و خوف خدا در دل آنها وجود ندارد، پروردگار همه آنها را به عذاب سختى گرفتار مى كند. در اين هنگام خدا را همانند شخص غريق مى خوانند ولى هرگز دعايشان مستجاب نمى شود).(75)ريا منحصر به انفاق نيست ، بلكه در اعتقادات ، عبادات و مباحات نيز متصوّر است . چنان كه از رسول خداصلّى اللّه عليه و آله و سلّم نقل شده كه فرمود:( روز قيامت فردى را به سوى حساب مى آورند و از او مى پرسند: مگر به تو مال داده نشد؟ با آن چه كردى ؟ مى گويد: صدقه دادم و انفاق كرده ام . ماءمورين الهى به او مى گويند: درست است كه صدقه دادى امّا نه براى خدا بلكه براى آن كه مردم بگويند: فلانى سخى و بخشنده است ، و تو را از آن چه سود؟ فرد ديگرى را مى آورند و از او مى پرسند: قوت وشجاعتى كه به تو داده شد، آن را در چه راهى صرف كردى ؟ مى گويد: در راه خدا جهاد كردم . مى گويند: درست است كه جهاد كردى اما نه براى خدا بلكه براى آن كه مردم بگويند: فلانى شجاع است . تو را از آن چه فايده ، و فرد سوّمى را مى آورند و از او مى پرسند: علم و فهمى را كه خدا به تو داد در چه راهى به كار بردى ؟ مى گويد: به ديگران آموختم و نشر كردم . گويند: درست است ليكن براى آن انجام دادى كه بگويند: فلانى عالم است ، تو را از آن چه سود! آنگاه هر سه را به دوزخ برند).(76)مى گويند: روزى بهلول در بغداد عبور مى كرد، ديد هارون الرشيد بناى مسجد عظيمى را ريخته و براى سركشى آمده است .
پرسيد: هارون ! چه كار مى كنى ؟
گفت : دارم خانه خدا مى سازم .
بهلول گفت : خانه براى خداست ؟
هارون گفت : بلى .
بهلول گفت : پس دستور بده بالاى سر درش بنويسند: (مسجد بهلول ).
هارون گفت : اى احمق من پول مى دهم به اسم تو باشد؟
بهلول گفت : احمق تو هستى يامن ؟!
براى خودت خانه مى سازى ، اسم خدا رويش مى گذارى ؟(77)