كجايند آنهايى كه اين بنا را بر پا نهادند! دل بدادند و مال و جان در باختند تا آن غرفه ها را بياراستند چون دل بر آن نهادند و چون گل بر باد بشكفتند و از باد بريختند و در گل خفتند!).مى گويند روزى (خالد بن وليد) از دختر (نعمان بن منذر) پرسيد: (چگونه شما از اوج عزّت و شوكت ، به خوارى و ذلّت افتاده ايد؟ گفت : خلاصه سخن آن كه روزى آفتاب بر آمد كه هر رونده و آرمنده در (خورنق ) و (سدير) زير دست ما بود، امّا همين كه آفتاب غروب كرد چنان شديم كه هر كس مارا مى ديد دلش به حال ما مى سوخت ).(270)از عبدالملك بن عمير نقل شده است كه مى گويد:(من سر امام حسين عليه السّلام را در قصر (دارالاماره ) كه در مقابل عبيداللّه بن زياد عليه اللعنة نهاده شده بود ديدم و سر عبيداللّه را در مقابل مختار و سر مختار را نزد مصعب بن زبير و سر مصعب را در مقابل عبدالملك بن مروان مشاهده كرده ام و اين همه را در مدّت دوازده سال ديده ام ).(271)از رسول خداصلّى اللّه عليه و آله و سلّم روايت شده كه فرمود:(مَا امْتَلاََتْ دارٌ حَبْرَةً الا امْتَلاَتْ عَبْرَةً وَما كانَتْ فَرْحَةٌ إِلاّ يَتْبَعُها تَرْحَة ؛ پر نشد خانه اى از سرور مگر آنكه پر شد از باريدن اشك و نمى باشد سرورى مگر آنكه دنبال او خواهد بود حزنى ).
هرگز به باغ دهر گياهى وفا نكرد
خيّاط روزگار به بالاى هيچكس
پيراهنى ندوخت كه آن را قبا نكرد (272)
هرگز زدست چرخ خدنگى خطا نكرد
پيراهنى ندوخت كه آن را قبا نكرد (272)
پيراهنى ندوخت كه آن را قبا نكرد (272)