عالم بى عمل
(بدون شك تحصيل علم ، مشكلات فراوانى دارد، ولى اين مشكلات هر قدر باشد در برابر بركات حاصل از علم ناچيز است ، بيچارگى انسان روزى خواهد بود كه زحمت تحصيل علم را بر خود هموار كند، امّا چيزى از بركاتش عائد او نشود، درست بسان چهارپايى است كه سنگينى يك بار كتاب را به پشت خود احساس مى كند، بى آنكه از محتواى آن بهره گيرد).(423)در بعضى از تعبيرات ، عالم بى عمل به (ابر بى باران )، و (درخت بى ثمر) و (كمان بى زه ) (يعنى تفنگ بى فشنگ ) تشبيه شده است ، چنانكه گفته اند:(اَلْعِلْمُ بِلا عَمَلٍ ،كَالسَّحابِ بِلا مَطَرٍ وَكَالشَّجَرِ بِلا ثَمَرٍ وَكَالْقَوْسِ بِلا وَتَرٍ)و مانند اين تشبيهات كه هر كدام بيانگر گوشه اى از سر نوشت شوم عالم بى عمل است .سعدى در اين باره مى گويد:(دو كس رنج بيهوده بردند و سعى بى فايده كردند يكى آنكه گردكرد و نخورد و ديگر آنكه علم آموخت و عمل نكرد).(424)(هر كه علم خواند و عمل نكرد بدان ماند كه گاو راند و تخم نيافشاند).(425)اصولاً از بعضى از روايات استفاده مى شود كه عالم بى عمل ، شايسته نام عالم نيست ، چنانكه رسول اكرم صلى اللّه عليه و آله و سلّم مى فرمايد:(لا يَكُونُ الْمَرْءُ عالماً حَتّى يكُونَ بِعِلْمِهِ عاملاً؛(426) انسان آنگاه عالم است كه به علمش عمل كند).امام على عليه السّلام مى فرمايد:(الْعِلْمُ مَقْرُونٌ بِالْعَمَلِ ،فَمَنْ عَلِمَ عَمِلَ ،وَالْعِلْمُ يَهْتِفُ بِالْعَمَلِ فإِنْ اءَجابَهُ وَإِلاّ ارْتَحَلَ عَنْهُ؛(427) علم با عمل تواءم است ، پس هر كس چيزى را مى داند، بايد به آن عمل كند و علم فرياد مى زند و عمل را به سوى خود دعوت مى كند؛ اگر به او پاسخ مثبت داد از آن علم سود برده مى شود و الاّ، از آنجا كوچ مى كند).از امام سجادعليه السّلام نيز روايت شده كه مى فرمايد:( وما العلم باللّه و العمل إ لاّ إ لفان مؤ تلفان ، فمن عرف اللّه خافه ، وحثّه الخوف على العمل بطاعة اللّه ، وإ نَّ اءرباب العلم و اءتباعهم الّذين عرفوا اللّه فعملوا له و رغبوا اليه ).(428)(علم و عمل دو دوست صميمى يكديگرند، بنا بر اين هر كس خدا را بشناسد از (مخالفت در برابر دستورات ) او مى ترسد، و همين ترس او را به عمل و اطاعت خدا وا مى دارد، و عالمان حقيقى كسانى هستند كه خدا را به خوبى شناخته اند و به مقتضاى علمشان عمل مى كنند و به سوى او رغبت دارند).
چنانكه خداوند مى فرمايد: (...إِنَّمَا يَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبَادِهِ ا لْعُلَمََّؤُاْ...)(429)؛
(همانا از ميان بندگان خدا، تنها دانشمندان از او مى ترسند).امام صادق عليه السّلام نيز در مورد كلمه (ا لْعُلَمََّؤُاْ) فرمود:(يعنى بالعلماء مَن صَدّق قوله فعله و مَن لم يصدق فعله قوله فليس بعالم ).(430)(عالم كسى است كه گفتارش با عملش هماهنگ باشد و كسى كه كردارش گفتارش را تصديق نكند، عالم نيست ).سعدى هم با اقتباس و استفاده از اين آيات و روايات مى گويد:
علم چندانكه بيشتر خوانى
نه محققّ بود نه دانشمند
آن تهى مغز را چه علم و خبر
كه بر او هيزم است يا دفتر(431)
چون عمل در تو نيست نادانى
چارپايى بر او كتابى چند
كه بر او هيزم است يا دفتر(431)
كه بر او هيزم است يا دفتر(431)