توضيح لغات
1 (يَنْعِقُ) از ماده (نعق ) در اصل به معناى صداى كلاغ است ، به صداهايى كه در برابر حيوانات بروز داده مى شود نيز (نعق ) مى گويند.(نعيق ) بانگى است كه چوپان براى راندن و ترساندن گوسفندان مى زند.(ناعق ): يعنى آواز دهنده .امام على عليه السّلام طى سخنانى به كميل بن زياد نخعى فرمود:(النّاسُ ثَلاثةٌ: فَعالمٌ رَبّانىٌّ، وَمُتَعَلِّمٌ عَلى سَبيلِ نَجاةٍ وَ هَمَجٌ رَعاعٌ اءَتْباعُ كُلِّ ناعِقٍ يَميلُونَ مَعَ كلِّ ريحٍ ...(49)؛ مردم سه دسته اند: يا دانشمند الهى است و يا دانشجويى كه در راه رستگارى كوشاست و دسته سوّم فرومايگانى هستند كه به دنبال هر (ناعق ) و آواز دهنده اى مى روند و همانند پشه هاى كوچك ، با هر بادى حركت مى كنند ...).2 (عقل ) و (عقال ) هر دو از يك ماده است ؛ عقال به ريسمانى گفته مى شود كه با آن زانوى شتر را مى بندند. بنا بر اين همان گونه كه عقال شتر را نگه مى دارد، عقل نيز انسان را از خطا و لغزش حفظ مى كند.از نشانه هاى عقل سليم ، عميق نگرى و ژرف انديشى است ، چنان كه حضرت على عليه السّلام مى فرمايد:(لَيْسَ الْعاقِلُ مَنْ يَعرِفُ الْخَيْر مِنَ الشَّرِّ وَلكِنَّ الْعاقِلَ مَنْ يَعرِفُ خَيْرَ الْشَّرَّين ؛(50) عاقل آن نيست كه خوبى را از بدى تشخيص دهد، بلكه عاقل كسى است كه بين دو بدى آن را كه بدى اش كمتر است ، تشخيص دهد)؛ مثلاً: جنگ و كمبود و گرانى بد است ، ولى بدتر از آن (وابستگى ) و ذلّت و (زير سلطه كفّار) بودن مى باشد. اگر امر داير شود بين تحمّل سختيها و كمبودها، ولى تواءم با شرافت انسانى و عزّت اسلامى و بين فراوانى و ارزانى ، اما تواءم با وابستگى و ذلّت و توسرى خورى ازكافران ، عاقل قسم اوّل را ترجيح مى دهد.از رسول خداصلّى اللّه عليه و آله و سلّم روايت شده كه فرمود:(انَّما يُدرَكُ الْخَيْرُ كُلُّهُ بِالْعَقْلِ وَلا دينَ لِمَنْ لا عَقْلَ لَهُ؛(51) همه خوبيها به وسيله عقل نصيب بشر مى شود، و كسى كه عقل نداشته باشد، دين ندارد).و مولوى مى گويد:اين هوا پر حرص و حالى بين بود عقل را انديشه يوم الدين بود و در جاى ديگر نيز مى فرمايد:
هر كه آخِر بين بود او مؤ منست
هر كه آخور بين بود او بيدِنست (52)
هر كه آخور بين بود او بيدِنست (52)
هر كه آخور بين بود او بيدِنست (52)
5- مَثَل بذر پر بركت
(مَثَلُ الَّذِينَ يُنفِقُونَ اءَمْوَا لَهُمْ فِى سَبِيلِ اللَّهِ كَمَثَلِ حَبَّةٍ اءَنبَتَتْ سَبْعَ سَنَابِلَ فِى كُلِّ سُنبُلَةٍ مِّاْ ئَةُ حَبَّةٍ وَاللَّهُ يُضَعِفُ لِمَن يَشَآءُ وَاللَّهُ وَا سِعٌ عَلِيمٌ).(53)(مثل كسانى كه اموال خود را در راه خدا انفاق مى كنند همانند بذرى هستند كه هفت خوشه بروياند؛ كه در هر خوشه ، يكصد دانه باشد؛ و خداوند آن را براى هركس بخواهد (وشايستگى داشته باشد)، دو يا چند برابر مى كند؛ و (فضل و بخشش ) خدا وسيع و (او به همه چيز) آگاه است ).
در مثل آنان كه از اموالها
حبّه اى باشد كز او رويد بعدّ
مى نمايد حقّ فزون بر هر كه خواست
منفقين را آگه است از سرّ حال
مى دهد وسعت به قدر نيّتش
مى فزايد بر نوا و نعمتش (54)
مى كنند انفاق در راه خدا
هفت خوشه و زهر آن يك دانه صد
واسع و دانا چو او بر ما سِواست
كزچه نيّت مى كنند انفاق مال
مى فزايد بر نوا و نعمتش (54)
مى فزايد بر نوا و نعمتش (54)