معناى واژه حرث - چهل مثل از قرآن نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

چهل مثل از قرآن - نسخه متنی

چهل مثل از قرآن

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

معناى واژه حرث

واژه (حرث ) به معناى پاشيدن (بذر) در زمين و مهيّا ساختن آن براى زراعت هست و در قرآن مجيد هم به اين معنا زياد آمده است .
در بعضى از آيات شريف قرآن ، اعمال انسانها به (حرث ) تشبيه شده است از جمله مى فرمايد:

(مَن كَانَ يُرِيدُ حَرْثَ ا لاَْخِرَةِ نَزِدْ لَهُ فِى حَرْثِهِى وَمَن كَانَ يُرِيدُ حَرْثَ الدُّنْيَا نُؤْتِهِى مِنْهَا وَمَالَهُ فِى ا لاَْخِرَةِ مِن نَّصِيبٍ).(108)

(هر كس خواهان زراعت آخرت باشد، بر محصولش مى افزاييم و كسى كه فقط كشت دنيا را مى طلبد، كمى از آن به او مى دهيم ، اما در آخرت هيچ بهره اى نخواهد داشت ).

خداوند متعال در اين آيه ، انسانها را به زارعى تشبيه كرده است كه مزرعه آن دنيا و اعمال آنان بذرهاى اين زراعت مى باشد كه محصول آن در قيامت و جهان ديگر چيده مى شود. از اين روست كه گفته اند:

(الدنيامزرعة الاخرة ؛(109) دنيا مزرعه آخرت است ).

بنا بر اين افكار و گفتار و كردار انسانها در اين جهان همانند بذرى است كه در كشتزار دنيا پاشيده مى شود و نتيجه و ثمره اش در جهان ديگر برداشت مى گردد؛ اگر بذر نيكى باشد، نتيجه اش زندگى و سعادت جاويد است و چنانچه خداى نكرده بذر بدى باشد، ثمره اش عذاب الهى مى باشد.

از رسول اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم روايت شده كه فرمود:

(... وهَل يَكُبّ النّاسَ عَلى مَناخِرِهِمْ إِلاّ حَصائِدَ اءَلْسِنَتِهِمْ(110)؛ آيا مردم را چيزى جز محصولات درو شده زبانشان ، به رو (در آتش ) مى افكند؟).

11- مَثَل نور و ظلمات

(اءَوَ مَن كَانَ مَيْتًا فَاءَحْيَيْنَهُ وَجَعَلْنَا لَهُ نُورًا يَمْشِى بِهِى فِى النَّاسِ كَمَن مَّثَلُهُ فِى الظُّلُمَتِ لَيْسَ بِخَارِجٍ مِّنْهَا كَذَا لِكَ زُيِّنَ لِلْكَفِرِينَ مَاكَانُواْ يَعْمَلُونَ).(111)

(آيا كسى كه مرده بود سپس او را زنده كرديم و نورى برايش قرار داديم كه با آن در ميان مردم راه برود، همانند كسى است كه در ظلمتها باشد و از آن خارج نگردد؟! اين گونه براى كافران ، اعمال (زشتى ) كه انجام مى دادند، تزيين شده (و زيبا جلوه كرده)است ).




  • آن كه باشد مرده آيا در ضلال
    زنده پس كرديم او را در ظهور
    نورى از برهان بر او داديم نيز
    مى رود با آن ميان مردمان
    همچو آن كو مانده بر ظلمات جهل
    آن چنان كايمان به قلب مؤ منان
    كافران را همچنين آراسته
    گشت در دل آنچه نفس آن خواسته (112)



  • يا به كفر و جهل و نقصان و وبال
    از ره اسلام و علم و عقل و نور
    تا دهد مر حقّ و باطل را تميز
    بر طريق راست بر امن و امان
    هم برون آينده زان نبود به سهل
    يافت زينت بى توهّم بى گمان
    گشت در دل آنچه نفس آن خواسته (112)
    گشت در دل آنچه نفس آن خواسته (112)



وجه تشبيه

خداوند متعال در اين آيه انسان مؤ من را به آدم زنده اى تشبيه كرده است كه در پرتو نور ايمان در ميان مردم ، راه مى رود و شخص كافر را به مرده اى تشبيه نموده كه در امواج ظلمتها و تاريكيها فرو رفته و هرگز از آن خارج نمى گردد.

در قرآن مجيد كراراً (مرگ ) و (حيات ) به معناى كفر و ايمان آمده كه مقصود مرگ و حيات معنوى است و اين تعبير به خوبى نشان مى دهد كه (ايمان ) يك عقيده خشك و خالى يا الفاظى تشريفاتى نيست ، بلكه به منزله روحى است كه در كالبد بى جان افراد دميده مى شود و در تمام وجود آنها اثر مى گذارد. ايمان به خدا، بينش و درك تازه اى به انسان مى بخشد، روشن بينى خاصّى به او مى دهد، افق ديد او را از زندگى محدود مادى و چهار ديوار عالم ماده فراتر برده و در عالمى فوق العاده وسيع سير مى دهد.

ايمان ، آدمى را به خود سازى دعوت مى كند و پرده هاى خود خواهى و خود بينى و تعصّب و لجاجت و هوا و هوس را كه همه ظلمت زاست ، از مقابل چشم جان او كنار مى زند و حقايقى را مى بيند كه هرگز قبل از آن قادر به درك آنها نبود. مؤ من در پرتو اين نور مى تواند راه زندگى خود را در ميان مردم پيدا كند و از بسيارى اشتباهات كه ديگران به خاطر آز و طمع و ... گرفتار آن مى شوند، مصون و محفوظ بماند. اين كه در روايات اسلامى آمده :

(المُؤ مِنُ يَنْظُرُ بِنُورِاللّهِ(113)؛ انسان با ايمان با نور خدا نگاه مى كند). اشاره به همين حقيقت است .

مفسّران نوشته اند آيه بالا در شاءن (حمزه )، عموى شجاع پيامبرصلّى اللّه عليه و آله و سلّم و (ابوجهل ) نازل شده است . روزى ابوجهل به پيامبرصلّى اللّه عليه و آله و سلّم توهين كرد و حمزه طبق معمول در آن روز براى شكار به بيابان رفته بود، هنگامى كه از صحرا بر گشت ، از جريان باخبر شد و سخت برآشفت و يك سر به سراغ ابوجهل رفت و چنان بر سر يا بينى او كوفت كه خون از بينى اش ‍ جارى شد. سپس به حضور پيامبرصلّى اللّه عليه و آله و سلّم آمد و اسلام را پذيرفت و از آن روز رسماً به عنوان يك افسر رشيداسلام تاواپسين دم عمر، از اين آيين آسمانى دفاع مى كرد.(114)

بنا بر اين مراد از (مَنْ كان مَيْتاً) حمزه است كه به نور اسلام زنده شد و منظور از (كَمَنْ مَثَلُهُ فِى الظُّلُماتِ) ابوجهل است كه در دام تاريكيهاى كفر وجهالت باقى مانده بود.

از امام سجّادعليه السّلام روايت شده كه فرمود:

(لَمْ يَدْخُلِ الْجَنَّةَ حَمِيَّةٌ غَيْرَ حَمِيَّةِ حَمْزَةِ بْنِ عَبْدِ الْمُطَّلِبِ وَ ذلِكَ حينَ اءَسْلَمَ غَضَباً للنَّبِىِّصلّى اللّه عليه و آله و سلّم فى حَديثِ السَّلا الَّذى اُلْقىَ عَلَى النَّبِىِّ(115)؛ هر فردى كه داراى حميّت و تعصّب قومى باشد، به بهشت نخواهد رفت ، جز حميّت حمزه فرزند عبد المطّلب كه به خاطر حمايت از برادر زاده اش ، پيامبر در قضيه شكمبه انداختن بر سر آن حضرت ، غضبناك شد و مسلمان شد).

از بعضى روايات نيز استفاده مى شود كه آيه فوق در مورد ايمان آوردن (عمار ياسر) و اصرار (ابوجهل ) بر كفر نازل گرديده است . به هر حال اين آيه همانند آيات ديگر قرآن اختصاص به مورد نزول خود ندارد و داراى مفهوم وسيعى است كه در مورد هر مؤ من راستين و هر بى ايمان لجوج صادق است .

/ 63