نكته ها - چهل مثل از قرآن نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

چهل مثل از قرآن - نسخه متنی

چهل مثل از قرآن

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

نكته ها

1- غيبت

(غيبت ) چنانكه از اسمش پيداست ، اين است كه در غياب كسى سخنى گويند، منتها سخنى كه عيبى از عيوب او را فاش سازد، خواه اين عيب جسمانى باشد، يا اخلاقى ، در اعمال او باشد يا در سخنش و حتّى در امورى كه مربوط به او است ، مانند لباس ، خانه ، همسر و فرزندان و مانند اينها.

بنا بر اين اگر كسى صفات ظاهر و آشكار ديگرى را بيان كند، غيبت نخواهد بود، مگر اينكه قصد مذمّت و عيبجويى داشته باشد كه در اين صورت حرام است ، مثل اينكه در مقام مذمّت بگويد آن مرد نابينا، يا كوتاه قد، يا سياه رنگ يا كوسه ! به اين ترتيب ذكر عيوب پنهانى به هر قصد و نيّتى كه باشد غيبت و حرام است .

و ذكر عيوب آشكار اگر به قصد مذمّت باشد آن نيز حرام است ، خواه آن را در مفهوم غيبت وارد بدانيم يا نه .

اينها همه در صورتى است كه اين صفات واقعاً در طرف باشد، اما اگر صفتى اصلاً وجود نداشته باشد، داخل در عنوان (تهمت ) خواهد بود كه گناه آن به مراتب شديدتر و سنگين تر است ...

و از اينجا روشن مى شود عذرهاى عوامانه اى كه بعضى براى غيبت مى آورند، مسموع نيست ، مثلاً گاهى غيبت كننده مى گويد اين غيبت نيست ، بلكه صفت او است ! در حالى كه اگر صفتش نباشد، تهمت است نه غيبت .

يا اينكه مى گويد: اين سخنى است كه در حضور او نيز مى گويم ، در حالى كه گفتن آن پيش روى طرف نه تنها از گناه غيبت نمى كاهد بلكه به خاطر ايذاء، گناه سنگين ترى را به بار مى آورد).(388)

بعضى براى توجيه عمل زشت خود در آغاز سخن مى گويند:

غيبتش نباشد، آنگاه شروع مى كنند به غيبت كردن ! خيال مى كنند اين جمله (غيبتش نباشد) مجوّز غيبت است ! و آن را حلال مى كند. بعضى ديگر با ژست مقدّس مآبى غيبت مى كنند، مثلاً مى گويند: فلانى چه آدم خوب و درستكارى است ، ولى افسوس ! دلم آنقدر برايش مى سوزد كه چرا آدم به اين خوبى با زن و بچّه اش سازگار نيست ! آنگونه مقدمه چينى و تظاهر به دلسوزى مى كند تا اين گونه به او نيش بزند! و علماى علم اخلاق گفته اند: اين نوع غيبت خطرناكترين غيبت هاست و گناهش شديدتر است ، زيرا با رياكارى و تظاهر به دين دارى شنونده را فريب مى دهد كه دلسوزى و درد دين مرا واداشت كه پشت سر او حرف بزنم ! و اين در حقيقت دو گناه مرتكب شده : گناه (ريا و خودنمايى ) و گناه (غيبت ).

اين نكته نيز قابل توجّه است كه نه تنها غيبت كردن حرام است ، گوش دادن به غيبت و در مجلس غيبت حضور يافتن نيز حرام و گناه كبيره است ، بلكه طبق پاره اى از روايات بر شنونده واجب است كه ردّ غيبت كند و از حيثيّت برادر مسلمانى كه غيبتش شده ، دفاع نمايد و چنانچه توان دفاع داشته باشد و دفاع نكند، گناهش از گناه غيبت كننده بيشتر است .(389)

با كمال تاءسف بعضى ها نه تنها دفاع نمى كنند، بلكه با سخنى و ذكرى طرف را بيشتر تشويق به ادامه غيبت مى كنند؛ مثلاً: وقتى سخنى از غيبت كننده مى شنوند، مى گويند: (سبحان اللّه !)، (لا إِله الاّ اللّه )، (اءَسْتَغْفِرُ اللّهَ) و ....

2- چرا غيبت به شدّت تحريم شده ؟

(سرمايه بزرگ انسان در زندگى ، حيثيّت و آبرو و شخصيّت او است و هر چيز آن را به خطر بيندازد، مانند آن است كه جان او را به خطر انداخته باشد، بلكه گاه (ترور شخصيّت ) از ترور شخص مهم تر محسوب مى شود و اينجا است كه گاه گناه آن از قتل نفس نيز سنگين تر است .

يكى از فلسفه هاى تحريم غيبت اين است كه اين سرمايه بزرگ برباد نرود و حرمت اشخاص در هم نشكند و حيثيّت آنها را لكه دار نسازد و اين مطلبى است كه اسلام آن را با اهميّت بسيار تلقّى مى كند. نكته ديگر اين كه (غيبت ) (بدبينى ) مى آفريند، پيوندهاى اجتماعى را سست مى كند، سرمايه اعتماد را از بين مى برد و پايه هاى تعاون و همكارى را متزلزل مى سازد)(390) و در نتيجه وحدت و انسجام جامعه اسلامى را كه اسلام اهميّت فوق العاده اى براى آن قائل شده است ، تضعيف مى كند.

(از اينها گذشته (غيبت ) بذر كينه و عداوت را در دلها مى پاشد، و گاه سرچشمه نزاعهاى خونين و قتل و كشتار مى گردد.
خلاصه اين كه اگر در اسلام غيبت به عنوان يكى از بزرگترين گناهان كبيره شمرده شده ، به خاطر آثار سوء فردى و اجتماعى آن است ).(391)

3- عوامل و انگيزه غيبت

علماى علم اخلاق عوامل متعدّدى براى انگيزه غيبت ذكر كرده اند، مانند: (غضب )، (كينه توزى )، (حسد)، (دلقك بازى ) و امثال اينها. بعضى از محقّقان معاصر، عامل ديگرى براى انگيزه غيبت بر شمرده و آن عبارت از (بيكارى ) است و گفته اند: بيكارى و بى برنامه اى و عاطل و باطل بودن سرمنشاء بسيارى از گناهان ، از جمله غيبت كردن است و به تجربه هم ثابت شده كه افراد بيكار و تنبل بيشتر به فساد اخلاقى ، مانند غيبت و تهمت و سخن چينى و امثال آن آلوده مى شوند.

بنا بر اين (بيكارى ) از عوامل غيبت كردن است .

/ 63