نكته ها - چهل مثل از قرآن نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

چهل مثل از قرآن - نسخه متنی

چهل مثل از قرآن

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

نكته ها

1- كشش و جذبه الهى

از جمله (فاءَحْيَيْناهُ)، (ما او را زنده كرديم ) استفاده مى شود كه ، ايمان ، گرچه بايد با كوشش از ناحيه خود انسان صورت گيرد، امّا تا كششى از ناحيه خدا نباشد، اين كوششها به جايى نمى رسد.

به قول علاّمه طباطبائى قدّس سرّه :




  • تو مپندار كه مجنون سر خود مجنون گشت
    از سَمَك تا به سُهايش كشش ليلى برد(116)



  • از سَمَك تا به سُهايش كشش ليلى برد(116)
    از سَمَك تا به سُهايش كشش ليلى برد(116)



2- مرده هاى متحرّك

آيه شريفه در مورد كافران لجوج مى فرمايد: (كَمَن مَّثَلُهُ فِى الظُّلُمَتِ)؛ (همانند كسى كه مثل او در ظلمات است )، نگفت : (كَمَن فِى الظُّلُمَتِ)؛ (همانند كسى كه در ظلمتهاست ).

بعضى گفته اند: هدف از اين تعبير اين است كه چنين افراد به قدرى در تاريكى و بدبختى فرو رفته اند كه وضع آنها ضرب المثل شده است كه همه افراد فهميده از آن آگاهند.

ولى عدّه اى از مفسران مى گويند: (ممكن است اين تعبير اشاره به معناى لطيف ترى باشد و آن اينكه : از هستى و وجود اين گونه افراد در حقيقت چيزى جز يك شبح ، يك قالب ، يك مثال و مجسّمه باقى نمانده است ؛ هيكلى دارند بى روح و مغز و فكرى از كار افتاده ).(117)

از رسول اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم روايت شده كه ضمن مواعظى به اصحاب ، فرمودند: (از همنشينى بامردگان دورى جوييد كه قلب شما را مى ميرانند. يكى از اصحاب پرسيد: اى رسول خدا منظور از همنشينى با مردگان چيست ؟ فرمود: كُلُّ غَنِي مُتْرَفٍ؛ مراد ثروتمندان مغرور و رفاه طلبى است كه ناز پرورده اند (و همواره نق مى زنند).(118)

امام على عليه السّلام در نهج البلاغه نيز افراد بى تفاوت و بى درد را به (مرده ) تشبيه كرده ، مى فرمايد:

(وَمِنْهُمْ تارِكٌ لاِنْكارِ الْمُنْكَرِ بِلِسانِهِ وَقَلْبِهِ وَيَدِهِ فَذلِكَ مَيِّتُ الاَْحْياءِ؛ افرادى كه در برابر منكرات بى تفاوتند و هيچ گونه حركت زبان و عملى در برابر آن از خود نشان نمى دهند و يا دست كم در دل خود هم احساس ناراحتى نمى كنند، اينها مرده متحركند (كه همچون حيوان يك سر و دو گوش در ميان مردم راه مى روند، ولى از روح انسانيّت بهره اى ندارند).(119)

آن حضرت در جاى ديگر مرگ با عزّت را (حيات ) و زندگى ذلّت بار را (مرگ ) ناميده است . آنگاه كه در صفّين لشكريان معاويه پيشى جسته و راه ورود بر آب فرات را بر اصحاب آن حضرت بسته بودند خطاب به سربازان خود فرمود:

(قَدِ اسْتَطْعَمُوكُمُ الْقِتالَ، فَاءَقِرُّوا عَلى مَذَلَّةٍ، وَّتَاءخِيرِ مَحَلَّةٍ، اءَوْرَوُّوا السُّيُوفَ مِنَ الدِّماءِ تَرْوَوْا مِنَ الماَّءِ، فَالْمَوْتُ فِى حَياتِكُمْ مَقْهُورِينَ، وَالْحَياةُ فِى مَوْتِكُمْ قاهِرِينَ).(120)

(به تحقيق لشگريان معاويه شما را به جنگ فرا مى خوانند و شما دو راه بيشتر نداريد، يا بايد تن به ذلّت دهيد و تسليم زورگويى دشمن شويد و يا اين كه شمشيرهايتان را از خون آنان سيراب كنيد، آنگاه خودتان با عزّت و سربلندى از فرات آب بنوشيد، زيرا زندگى ذلّت بار مرگ است و مردن باعزّت زندگى است .

3- زيبا جلوه كردن اعمال زشت

خداوند متعال در پايان آيه مورد بحث اشاره به علّت سرنوشت شوم كافران نموده ، مى فرمايد:

(كَذَا لِكَ زُيِّنَ لِلْكَفِرِينَ مَاكَانُواْ يَعْمَلُونَ)؛

(اين چنين اعمال كافران در نظرشان جلوه داده شده است ).

آرى ، خاصيّت تكرار يك عمل زشت اين است كه به تدريج از قبح و زشتى آن در نظر كاسته مى شود و حتى به جايى مى رسد كه به عنوان يك كار خوب در نظر انسان جلوه مى كند و همچون زنجيرى بر دست و پاى او مى افتد و اجازه خروج از اين دام را به او نمى دهد، يك مطالعه ساده در حال تبه كاران اين حقيقت را به خوبى روشن مى سازد.

مى گويند: (يكى از سران آمريكا در پاسخ اين سؤ ال كه چرا دستور داده است دو شهر بزرگ ژاپن (هيروشيما و ناكازاكى ) را بمباران اتمى كنند و حدود 200 هزار نفر كودك و پير و جوان را نابود سازند؟ گفته بود: ما به خاطر صلح اين دستور را داده ايم ! كه اگر اين كار را نمى كرديم جنگ طولانى تر مى شد و مى بايست بيش از اين مى كشتيم !).(121)

12- مَثَل شتر و سوراخ سوزن

(إِنَّ الَّذِينَ كَذَّبُواْ بَِايَتِنَا وَاسْتَكْبَرُواْ عَنْهَا لاَتُفَتَّحُ لَهُمْ اءَبْوَا بُ السَّمَآءِ وَلاَيَدْخُلُونَ ا لْجَنَّةَ حَتَّى يَلِجَ ا لْجَمَلُ فِى سَمِّ(122) ا لْخِيَاطِ وَكَذَا لِكَ نَجْزِى المُجْرِمِينَ ).(123)

(كسانى كه آيات ما را تكذيب كردند و در برابر آن تكبّر ورزيدند، (هرگز) درهاى آسمان به رويشان گشوده نمى شود و (هيچگاه ) داخل بهشت نمى شوند مگر اين كه شتر از سوراخ سوزن بگذرد! اين گونه گنه كاران را جزامى دهيم ).




  • آنكه آيتهاى ما را بر دروغ
    سركشى كردند زان پس ، فتح باب
    مى نگردد زان تكبّر در جزاء
    همچنان كه مؤ منان را جان و روح
    روح مؤ من تا به هفتم آسمان
    مى گشايندش به هر گردون درى
    برخلاف روح عاصى كش كنند
    حضر موت است آن به گفتار حديث
    راه ندهندش خلايق بى گمان
    كاين نه از ارواح علّيّينى است
    داخل جنّت نگردند از محل
    شد محال اعنى كه با اخلاق زشت
    هم دهيم اينسان جزاى بدنهاد
    از جهنّم باشد ايشان را مهاد(124)



  • حمل كردند آن گروهى بى فروغ
    نيستشان از آسمان اندر صواب
    مر گشاده سويشان باب سما
    سوى علّيّين برند اندر فتوح
    بعد مردن مى رود شادى كنان
    باشدش هر دم فتوح ديگرى
    راجع از گردون به سجّين پرگزند
    نزد تحقيق ارض اخلاق خبيث
    مى برانندش زباب آسمان
    بل منافق سيرت و سجّينى است
    بگذرد از چشم سوزن تا جمل
    راه يابند اهل كفر اندر بهشت
    از جهنّم باشد ايشان را مهاد(124)
    از جهنّم باشد ايشان را مهاد(124)



/ 63