نكته ها - چهل مثل از قرآن نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

چهل مثل از قرآن - نسخه متنی

چهل مثل از قرآن

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

وجه تشبيه

در اين مثال خداوند متعال خود را به (خريدار) و مؤ منان و مجاهدان را به (فروشنده ) تشبيه كرده است كه كالاى مورد معامله (جانها و اموال ) آنان است .

(از آنجا كه در هر معامله در حقيقت پنج ركن اساسى وجود دارد كه عبارتند از:

(خريدار)، (فروشنده )، (متاع )، (قيمت ) و (سند معامله )، خداوند در اين آيه به تمام اين اركان اشاره كرده است . خودش را (خريدار) و مؤ منان را (فروشنده ) و جانها و اموال را (متاع ) و بهشت را (ثمن )(بها)(165) و سه كتاب آسمانى تورات ، انجيل و قرآن را سند اين معامله قرار داده است .

بعضى از بزرگان واسطه و ميانجى ميان خريدار و فروشنده را نيز بدان افزوده و گفته اند: (دلاّل اين معامله پيامبر بزرگوار اسلام است ).(166)

جالب اينكه پس از انجام مراسم اين معامله ، همانگونه كه در ميان تجارت كنندگان معمول است كه به طرف مقابل تبريك مى گويند و اظهار مى دارند كه خيرش را ببينى ،

خداوند متعال مى فرمايد، (فَاسْتَبْشِرُواْ بِبَيْعِكُمُ الَّذِى بَايَعْتُم بِهِى )؛

(بشارت باد بر شما به اين معامله اى كه انجام داده ايد).

واقعاً معامله پرسودى است كه مالك حقيقى مال خودش را از بنده اش به بهاى بهشت خودش بخرد! به راستى اين داد و ستد شايسته تبريك و شاد باش گفتن است .

از جابر بن عبداللّه انصارى روايت شده كه مى گويد:

هنگامى كه اين آيه نازل شد ، پيامبرصلّى اللّه عليه و آله و سلّم در مسجد بود و با صداى بلند آن را تلاوت كرد و مردم تكبير گفتند.

آنگاه مردى از انصار نزديك آمد و از رسول خداصلّى اللّه عليه و آله و سلّم پرسيد:

آيا اين كلماتى كه اكنون قرائت كردى آيه بود و از طرف خدا نازل شده است ؟

پيامبرصلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود: آرى .

مرد انصارى گفت : (بيْعٌ رابِحٌ لا نُقيلُ وَ لا نَسْتَقيلُ؛ چه معامله پر سودى ؟ ما هرگز اين معامله را فسخ نمى كنيم و اگر خواستار فسخ آن شوند نخواهيم پذيرفت ).

(چه معامله اى از اين پرسودتر كه جانهاى معيوب و اموال فانى را مى خرد و در عوض بهشت باقى مى دهد!!).(167)

عزيزى فرمود:

هركس برده معيوبى را بخرد و به هنگام خريدن به عيبهاى او آگاه باشد، نمى تواند او را ردّ كند. پس حق تعالى ما را در حالى خريد كه به همه عيوب ما آگاه است ، اميد است كه از درگاه كرم خود ما را ردّ نفرمايد.(168)




  • اُمّيد كه از فضلت مردود نگردم من
    تو به علم عزل مرا ديدى ديدى
    تو به علم آن و من به علم همان
    ردّ مكن آنچه خود پسنديدى (169)



  • چون من به همه عيبى لطف تو خريدارم
    آنگه به عيب بخريدى
    ردّ مكن آنچه خود پسنديدى (169)
    ردّ مكن آنچه خود پسنديدى (169)



نكته ها

1- تجارت بى نظير

در آيه مورد بحث بهاى معامله و تجارت انسان با خدا، (بهشت ) قرار داده شده ، ولى در قرآن معامله و داد و ستد ديگرى را نقل مى كند كه بهاى آن بالاتر از بهشت مى باشد و آن (رضا و خوشنودى ) پروردگار است ، چنانكه مى فرمايد:

( وَمِنَ النَّاسِ مَن يَشْرِى نَفْسَهُ ابْتِغَآءَ مَرْضَاتِ اللَّهِ وَاللَّهُ رَءُوفٌ بِالْعِبَادِ )؛

(بعضى از مردم (با ايمان و فداكار، همچون على عليه السّلام (در ليلة المبيت ) به هنگام خفتن در جايگاه پيغمبرصلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) جان خود را به خاطر خوشنودى خدا مى فروشند؛ و خداوند نسبت به بندگانش مهربان است ).(170)

يعنى اين دسته از افراد در برابر جانبازى خود نه نظرى به بهشت دارند و نه ترسى از دوزخ (اگر چه هر دو مهم است ) بلكه تمام توجه آنان جلب خوشنودى پروردگار است و اين بالاترين معامله اى است كه انسان ممكن است انجام دهد و شايد به همين جهت است كه فرمود: (وَمِنَ النّاسِ)، يعنى تنها بعضى از مردمند كه قادر به اين كار فوق العاده هستند و اين از الطاف الهى است كه شامل بعضى مى شود.

(غزالى ) كه يكى از بزرگان اهل سنّت است ، مى گويد:

(اين آيه در شاءن على بن ابى طالب نازل شده آنگاه كه در بستر پيامبرصلّى اللّه عليه و آله و سلّم خوابيد).(171)

(ثعلبى ) نيز كه از مفسّران معروف اهل تسنّن است ، در تفسير خود مى گويد:

(هنگامى كه پيغمبراسلام تصميم گرفت ازمكّه به مدينه هجرت كند، على بن ابى طالب را كه در آن وقت 21 سال داشت فراخواند و به او فرمود: يا على ، مشركان تصميم دارند امشب بر سر من هجوم آورند و مرا به قتل برسانند، اكنون تو در جايگاه من بخواب وآن پارچه سبزرنگى را كه من هنگام خواب به روى خود مى كشيدم برروى خودبپوش تا آنان خيال كنند من در خوابگاه خود خوابيده ام و در پى من نيايند. على عليه السّلام عرض كرد:اگر من در بستر شما بخوابم شما از شرّ دشمنان جان به سلامت خواهيد برد؟ پيامبرصلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود: آرى . آنگاه على عليه السّلام خوشحال شد كه جانش لايق شد قربان صدقه رسول خدا گردد:

جان شيرين گرقبول چون تو سلطانى بود كى به جانى بازماند هر كه را جانى بود پيامبرصلّى اللّه عليه و آله و سلّم شبانه از مكّه بيرون رفت و على عليه السّلام با كمال اشتياق در خوابگاه پيامبرصلّى اللّه عليه و آله و سلّم خوابيد در اين هنگام خداوند به (جبرئيل ) و (ميكائيل ) وحى فرستاد كه من بين شما برادرى ايجاد كردم و عمر يكى از شما را طولانى تر قرار دادم كدام يك از شما حاضر است ايثار به نفس كند و زندگى ديگرى را بر خود مقدّم دارد هيچكدام حاضر نشدند.

به آنها وحى شد اكنون على عليه السّلام در بستر پيغمبر من خوابيده و آماده شده جان خويش را فداى او سازد به زمين برويد و حافظ و نگهبان او باشيد.

هنگامى كه جبرئيل بالاى سر و ميكائيل پائين پاى على عليه السّلام نشسته بودند جبرئيل مى گفت :

(به به آفرين به تو اى على ! خداوند به واسطه تو بر فرشتگان مباهات مى كند).

و در اين هنگام آيه بالا نازل گرديد و به همين دليل آن شب تاريخى بنام (ليلة المبيت ) ناميده شده است ).(172)

/ 63