چهل مثل از قرآن نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

چهل مثل از قرآن - نسخه متنی

چهل مثل از قرآن

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

وجه تشبيه

خداوند متعال در اين مثل ، شدّت ضعف و ناتوانى بتان و بت پرستان را ترسيم نموده ، مى فرمايد: اين بتهايى كه شما آنها را معبود خود قرار داده ايد و آنها را حاكم بر سرنوشت خويش و حلاّ ل مشكلات خود مى دانيد، هرگز نمى تواند موجود ضعيفى همچون (مگس ) بيافرينند، هرچند بتها و همه معبودهاى بى جان و جاندار همچون فرعونها و نمرودها و حتى همه دانشمندان و متفكّران و مخترعان دست به دست هم بدهند، قادر بر آفرينش مگسى نيستند، نه تنها توان اين كار را ندارند، بلكه اگر مگسى چيزى از آنها بربايد، نمى توانند آنرا باز پس ‍ گيرند.

مگس در ادبيات ، (ضرب المثل ) ضعف و ناتوانى است چنان كه مى گويند: مگسى را كه تو پرواز دهى ، شاهين است .




  • اى مگس عرصه سيمرغ نه جولانگه توست
    عِرض خود مى برى و زحمت ما مى دارى



  • عِرض خود مى برى و زحمت ما مى دارى
    عِرض خود مى برى و زحمت ما مى دارى



به هر صورت ، مثل مگس بيانگر ضعف و ناتوانى مخلوقات و قدرت و توانايى خالق يكتاست .

در روايت است كه روزى (منصور عباسى ) حضور امام صادق عليه السّلام نشسته بود و مگسى روى صورت (يا بينى ) منصور نشست ، منصور آن را از خود دور كرده دو باره آمد، باز هم آن را راند، بار سوّم آمد، باز هم ردّش كرد (تا آن جا كه مگس خشم منصور را بر انگيخت ) رو كرد به امام صادق عليه السّلام و گفت : خدا مگس را براى چه آفريد؟ امام در پاسخ فرمود:

(لِيُذِلَّ بِهِ الْجَبّارينَ؛ مگس را براى اين آفريد كه به وسيله اين موجود ضعيف غرور جبّاران و متكبّران را در هم بشكند و پوزه آنان را به خاك بمالد).(296)

يعنى انسانى كه در برابر موجود ضعيفى همچون مگس ، ناتوان و عاجز است ، غرور و تكبّر در او چه معنا دارد!

(شيخ عطّار)، اين حالت ضعف و ناتوانى انسان را در قالب اشعار زيبايى چنين ترسيم نمود




  • برِ ديوانه بى دل شد آن شاه
    چو خورشيد است چرخ تاج بخش ام
    به شه ديوانه گفت اى خفته در ناز
    كه چندان اين مگس بر من گزيده است
    شهش گفتا كه اين كار، آن من نيست
    بدو ديوانه گفتا، رخت بردار
    چو تو بر يك مگس فرمان ندارى
    برو شرمى بدار از شهريارى (297)



  • كه اى ديوانه ، از من حاجتى خواه
    چرا چيزى نخواهى تا ببخشم ؟
    مگس را دار امروزى زمن باز
    تو گوئى در جهان جز من نديده است
    مگس در حكم و در فرمان من نيست
    كه تو عاجزترى از من به صد بار
    برو شرمى بدار از شهريارى (297)
    برو شرمى بدار از شهريارى (297)



صاحب تفسير (كشف الاسرار) مى گويد:

(خداوند متعال مگس را ضعيف و گستاخ آفريده و شير را قوىِ رمنده خلق كرده است . اگر آن وقاحت و گستاخى كه در مگس است در شير مى بود، هيچ كس روى زمين از زخم وى در امان نبود. ليكن به كمال حكمت و نفاذ قدرت هر چيز را سزاى خويش بداد و با ضعف مگس وقاحت سزا بود و با قدرت شير نفرت و رمندگى سزا بود. هر چيز به جاى خويش آفريد و به سزاى خويش ‍ بداشت ).(298)

سعدى مى گويد:




  • گربه مسكين اگر پر داشتى
    آن دو شاخ گاو اگر خر داشتى
    آدمى را نزد خود نگذاشتى (299)



  • تخم گنجشك از زمين برداشتى
    آدمى را نزد خود نگذاشتى (299)
    آدمى را نزد خود نگذاشتى (299)



پاسخ به يك سؤ ال

ممكن است در اينجا گفته شود كه انسان امروز با نيروى علم و دانش خود توانسته است اختراعاتى كند كه به مراتب از يك مگس برتر و بالاتر است ؛ وسايل نقليه
سريع السير و بادپيمايى ساخته كه در يك چشم بر هم زدن مسافت زيادى را طى مى كند. مغزهاى الكترونيكى دقيقى را اختراع كرده كه پيچيده ترين معادلات رياضى را در يك لحظه حلّ مى نمايد، آيا اين گفت و گوها در باره انسان عصر مانيز صادق است ؟

در پاسخ مى گوييم : ساختن اين وسائل محيّر العقول بدون شك ، دليل بر پيشرفت فوق العاده صنايع بشر است ، امّا همه اينها در برابر مساءله آفرينش يك موجود زنده و خلقت حيات ، مسائلى ساده و پيش پا افتاده است . اگر كتبى را كه در باره فيزيولوژى موجودات زنده و فعاليّتهاى بيولوژيكى و حياتى يك حشره كوچك ، مانند مگس بحث مى كند، به دقت بررسى كنيم ، خواهيم ديد كه ساختمان مغز يك مگس و سلسله اعصاب و دستگاه گوارش او به مراتب از ساختمان مجهّزترين هواپيماها برتر است و اصلاً قابل مقايسه با آن نيست .

اصولاً (مساءله حيات ) و حس و حركت موجودات زنده و نموّ و توليد مثل آنها هنور به صورت معمّايى در برابر دانشمندان قرار گرفته است ؛ و ريزكاريها و ظرافتهايى كه در ساختمان اين موجودات به كار رفته ، خود معمّاهاى ديگرى است معمّاهايى كه هنوز به هيچ وجه حلّ نشده .

به گفته دانشمندان علوم طبيعى چشمهاى فوق العاده كوچك بعضى از همين حشرات ، خود مركب از صدها چشم است ! يعنى همان چشمى را كه مابه زحمت مى بينيم و شايد به اندازه يك سر سوزن بيش نيست ، از چند صد چشم كوچكتر تشكيل يافته كه مجموعه آنها را (چشم مركب ) مى نامند! به فرض كه انسان بتواند از مواد بى جان سلّول زنده اى بسازد، چه كسى مى تواند صدها چشم كوچك كه هر كدام از آنها خود داراى دوربين ظريف و طبقات و دستگاههايى است ، در كنار هم بچيند و رشته ارتباطى آنها را در مغز حشره پيوند دهد و اطلاعات را به وسيله آنها به مغز حشره منتقل سازد و حشره بتواند در موقع مناسب ، عكس العمل نسبت به حوادثى كه اطراف او مى گذرد نشان دهد؟

آيا اگر همه انسانها جمع شوند، قدرت بر آفرينش چنين موجود ظاهراً ناچيز امّا در واقع بسيار پيچيده و اسرار آميز را خواهند داشت ؟! و باز به فرض انسان همه اين مسائل را عملى سازد، ولى آيا مى توان نام آن را خلقت گذاشت ؟ يا تركيب و (مونتاژى ) است از وسايل موجود در همين جهان آفرينش ؟ آيا كسانى كه قطعات پيش ساخته اتومبيلى را به هم مونتاژ مى كنند، مخترع محسوب مى شوند و نام عمل آنها را ابداع و اختراع مى توان گذاشت ؟).(300)

/ 63