2- مَثَلِ باران و رگبار
(اءَوْ كَصَيِّبٍ مِّنَ السَّمَآءِ فِيهِ ظُلُمَتٌ وَرَعْدٌ وَبَرْقٌ يَجْعَلُونَ اءَصَبِعَهُمْ فِىَّ ءَاذَانِهِم مِّنَ الصَّوَا عِقِ حَذَرَ ا لْمَوْتِ وَاللَّهُ مُحِيطٌ بِالْكَفِرِينَ يَكَادُ ا لْبَرْقُ يَخْطَفُ اءَبْصَرَهُمْ كُلَّمَآ اءَضَآءَ لَهُم مَّشَوْاْ فِيهِ وَإِذَ آ اءَظْلَمَ عَلَيْهِمْ قَامُواْ وَلَوْ شَآءَ اللَّهُ لَذَهَبَ بِسَمْعِهِمْ وَاءَبْصَرِهِمْ إِنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَىْءٍ قَدِيرٌ).(11)(يا همچون بارانى از آسمان ، كه در شب تاريك تواءم با رعد و برق و صاعقه (بر سر رهگذران ) ببارد، آنها از ترس مرگ ، انگشتانشان را در گوشهاى خود مى گذارند تا صداى صاعقه را نشنوند و خداوند بر كافران احاطه دارد (و آنان در قبضه قدرت الهى هستند) (روشنايى خيره كننده ) برق ، نزديك است چشم آنان را بربايد، هر لحظه اى كه (برق جستن مى كند و صفحه بيابان را) براى آنها روشن مى سازد، (چند قدمى ) در پرتو آن راه مى روند و هنگامى كه خاموش مى شود، توقف مى كنند و اگر خدا بخواهد، گوش و چشم آنها را از بين مى برد، چرا كه خداوند بر هر چيز تواناست ).
او كصيّب من سما ظلمات فيه
مى كنند انگشت در آذان كه صوت
بى خبر كز قدرت و علم بسيط
بين يكادُ البَرقُ يَخطَف تا چه سان
ره چو روشن شد بر ايشان مى روند
چون شود تاريك گردند از فتن (13)
ور خدا خواهد برد سمع و بصر
كو بود قادر به كلّ ممكنات
ما سوى را كرده محوِ برد و مات (14)
رعد وبرق افزون در آن تاريك تيه (12)
نشنوند از رعدها از بيم موت
حق به جان كافران باشد محيط
مى رساند آن بصرها را زيان
بر ضلالت تا كه دور از ره شوند
ثابت اندر گمرهى خويشتن
زين گروه كج نهاد كور و كر
ما سوى را كرده محوِ برد و مات (14)
ما سوى را كرده محوِ برد و مات (14)