چهل مثل از قرآن نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

چهل مثل از قرآن - نسخه متنی

چهل مثل از قرآن

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

ز تارهاى عنكبوت

(تارهاى عنكبوت از مايع لزجى ساخته مى شود كه در حفره هاى بسيار كوچكى همچون سر سوزن در زير شكم او قرار دارد، اين مايع داراى تركيب خاصّى است كه هرگاه در مجاورت هوا قرار گيرد، سخت و محكم مى شود. عنكبوت آن را به وسيله چنگال مخصوصش از اين حفره ها بيرون كشيده و تارهاى خود را از آن مى سازد.

مى گويند: هر عنكبوت قادر است با همين مايع بسيار مختصر كه در اختيار دارد، در حدود پانصد متر از اين تارها بتند! بعضى نوشته اند كه سستى اين تارها بر اثر نازكى فوق العاده است (340) وگرنه از تار فولادينى كه به ضخامت آن باشد محكم تر است !

عجيب اينكه اين تارها گاهى هر كدام از چهار رشته تشكيل شده و هر رشته نيز خود از هزار رشته تشكيل يافته كه هر كدام از سوراخ بسيار كوچكى كه در بدن او است ، بيرون مى آيد.

اكنون فكر كنيد هر يك از اين تارهاى فرعى چه اندازه ظريف و دقيق و باريك تهيه مى شود.

علاوه بر عجايبى كه در مصالح ساختمانى خانه عنكبوت به كار رفته ، شكل ساختمانى و مهندسى آن نيز جالب است ، اگر (به خانه هاى سالم عنكبوت ) دقّت كنيم ، منظره جالبى همچون يك خورشيد با شعله هايش بر روى پايه هاى مخصوصى از همين تارها مشاهده مى كنيم . البته اين خانه براى عنكبوت خانه مناسب و ايده آلى است ، ولى در مجموع سست تر از آن تصوّر نمى شود، و اين چنين است معبودهايى كه غير از خدا مى پرستند.

(بنا بر اين ) خانه عنكبوت و تارهاى او با اينكه ضرب المثل در سستى مى باشد، خود از عجايب آفرينش است كه دقّت در آن انسان را به عظمت آفريدگار آشناتر مى كند.(341)

3- ضعف انسان نسبت به ساير موجودات

(در قرآن سوره اى به نام عنكبوت نامگذارى شده و با توجه به اينكه سور قرآن نيز (وحى ) است به اهميّت اين حشره مى توان پى برد. عجيب تر اينكه دو سوره ديگر قرآن نيز به نام دو حشره كه زندگى اسرار آميزى دارند، نامگذارى شده يكى سوره نحل (زنبور عسل ) و ديگرى سوره نمل (مورچه ).

شايد منظور اين باشد كه انسان به هيچ موجودى به ديده حقارت ننگرد و از هيچ آيت الهى به سادگى نگذرد؛ زيرا در جهان آفرينش هر مخلوقى ، عالمى از عجايب و شگفتيها به همراه دارد و جهانى اسرار پيچيده و كشف نشده !

توجّه و تعمّق در زندگى مورچگان و زنبوران عسل و عنكبوت و پشه و مگس ‍ و...، انسان را به اين حقيقت معترف مى كند كه از او مخلوقى ضعيف تر وجود ندارد؛(342) آرى ، ضعيف تر از مورچه و ناتوان تر از مگس و پشه !

يك (مورچه ) مى تواند (شصت برابر وزن خود) را به آسانى حمل كند و به اين جهت بارهاى سنگينى چون ران ملخ ، مگس درشت ، تخمه هندوانه و ... را به آسانى

به سوى لانه مى كشاند و اگر به همين نسبت يك انسان 70 كيلوگرمى مى توانست 60 برابر وزن خود را حمل كند، قادر بود 4200 كيلو گرم بار را از زمين بردارد و به جاى ديگر ببرد.

(كك ) كه قهرمان پرش شناخته شده ، مى تواند با يك جهش سى سانتى متر از زمين بلند شود كه اين فاصله دويست برابر طول بدن اوست .
اگر بشر به اندازه كك قدرت پرش مى داشت ، در مسابقات جهانى پرش ، صحبت از 300 متر و 400 متر مى شد، نه دو تا سه متر!... با اين ترتيب بايد تصديق كرد كه (انسان ضعيف و ناتوان آفريده شده است ) و موجود ناتوان نبايد به خود ببالد
و موجودات تواناتر از خود، حتى ميكروبى را كه به چشم ديده نمى شود از نظر دور دارد).(343)

31- مَثَل اصحاب قريه

( وَاضْرِبْ لَهُم مَّثَلاً اءَصْحَبَ ا لْقَرْيَةِ إِذْ جَآءَهَا الْمُرْسَلُونَ إِذْ اءَرْسَلْنَآ إِلَيْهِمُ اثْنَيْنِ فَكَذَّبُوهُمَا فَعَزَّزْنَا(344) بِثَالِثٍ فَقَالُوَّاْ إِنَّآ إِلَيْكُم مُّرْسَلُونَ قَالُواْ مَآ اءَنتُمْ إِلا بَشَرٌ مِّثْلُنَا وَمَآ اءَنزَلَ الرَّحْمَنُ مِن شَىْءٍ إِنْ اءَنتُمْ إِلا تَكْذِبُونَ قَالُواْ رَبُّنَا يَعْلَمُ إِنَّآ إِلَيْكُمْ لَمُرْسَلُونَ وَمَا عَلَيْنَآ إِلا ا لْبَلَغُ ا لْمُبِينُ قَالُوَّاْ إِنَّا تَطَيَّرْنَا(345) بِكُمْ لَبِن لَّمْ تَنتَهُواْ لَنَرْجُمَنَّكُمْ وَلَيَمَسَّنَّكُم مِّنَّا عَذَابٌ اءَلِيمٌ قَالُواْ طََّبِرُكُم مَّعَكُمْ اءَبِن ذُكِّرْتُم بَلْ اءَنتُمْ قَوْمٌ مُّسْرِفُونَ).(346)

(و براى آنها اصحاب قريه (انطاكيه ) را مثال بزن ، هنگامى كه فرستادگان خدا به سوى آنان آمدند؛ آنگاه كه دو نفر از رسولان را به سوى آنها فرستاديم ، و آنها آن دو را تكذيب كردند؛ لذا براى تقويت آن دو، شخص سوّمى فرستاديم ، آنها همگى گفتند: ما فرستادگان (خدا) به سوى شما هستيم . آنها در جواب گفتند: شما جز بشرى همانند ما نيستيد، و خداوند رحمان چيزى نازل نكرده ، شما فقط دروغ مى گوييد. (رسولان ما) گفتند: پروردگار ما آگاه است كه ما قطعا فرستادگان (او) به سوى شما هستيم ، و بر عهده ما چيزى جز ابلاغ آشكار نيست . آنان به (رسولان ) گفتند: ما شما را به فال بد گرفته ايم (و وجود شما را شوم مى دانيم ) و اگر (از اين سخنان ) دست برنداريد، شما را سنگسار خواهيم كرد و مجازات دردناكى از ما به شما خواهد رسيد. (رسولان ) در پاسخ گفتند: شومى و (نحسى ) شما از خود شماست اگر درست بينديشيد، بلكه شما گروهى اسرافكاريد).




  • مكّيان را اى محمّد كن بيان
    اهل آن ده كه در انطاكيه بود
    بهر دعوت از حواريين دو مرد
    داشتند آن هر دو تن را بر دروغ
    هر سه پس گفتند با آن قوم چون
    قوم گفتند از تغافل كه شما
    حق نبفرستاد هيچ از وحى چون
    ربّ ما گفتند داند بى گمان
    نيست بر ما جز بلاغى آشكار
    قوم گفت إِنَّا تَطَيَّرْنَا بِكُمْ
    خود شما بوديد بر ما فال بد
    دانه شد نابود و خشك اشجار ما
    بازگر نى ايستيد از حرف و كار
    بر شما باشد يقين بيم هلاك
    مى بگفتند آن رسولان فال بد
    پند داده گر شما آيا شويد
    گركسى گويد كه اندر راه تو
    يا كه منشين زير اين سقف اى فلان
    تو نمايى حمل آن بر فال بد
    بل شما باشيد از سر گشتگان
    هم ز حدّ خويشتن بگذشتگان (348)



  • اين مثل كز حالشان باشد نشان
    چون رسولان آمدند آنجا فرود
    خود روان عيسى با انطاكيّه كرد...
    پس به ثالث يافتند ايشان فروغ
    يك زبان إِنَّآ إِلَيْكُم مُّرْسَلُونَ
    نيستيد الاّبشر مانند ما
    بر شما إِنْ اءَنتُمْ إِلا تَكْذِبُونَ
    اين كه ما باشيم زافرستادگان
    آنچه را داريم امر از كردگار
    بد گرفتيم از شما بى اُشْتُلُمْ(347)
    از قدمتان گشت قحطى در بلد
    موش قحط افتاده در انبار ما
    مى كنيم اكنون شما را سنگ سار
    مى رسد و زما عذاب دردناك
    با شما باشد ببينيد آن زخود
    نسبت آن را به فال بد دهيد
    هست چاهى بين نيفتى تا در او
    كه خراب است و در افتد ناگهان
    پس تويى آن فال بد را ريشه خود
    هم ز حدّ خويشتن بگذشتگان (348)
    هم ز حدّ خويشتن بگذشتگان (348)



/ 63