32- مَثَل غلام يك خواجه و غلام چند خواجه
( ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً رَّجُلاً فِيهِ شُرَكَآءُ مُتَشَكِسُونَ وَرَجُلاً سَلَمًا لِّرَجُلٍ هَلْ يَسْتَوِيَانِ مَثَلاً ا لْحَمْدُ لِلَّهِ بَلْ اءَكْثَرُهُمْ لاَ يَعْلَمُونَ).(361)(خداوند مثالى زده است : مردى را كه برده و مملوك شريكانى است كه در باره او پيوسته باهم به مشاجره مشغولند، و مردى كه تنها تسليم يك نفر است ؛ آيا اين دو يكسانند؟! حمد، مخصوص خداست ، ولى بيشتر آنان نمى دانند).
حقّ زد اندر شرك و توحيد اين مثل
چند مولا باشدش گربنده
هر شريكش خدمتى گويد زدور
هم از او نبوند راضى هيچ يك
تا بود مردى غلام يك نفر
در شباهت اين دو باشد مثل هم
هيچ آيا همچنانكه مدح و ذمّ(362)
هست مردى را شريكان در محلّ
بر خلاف يكدگر جوينده
هيچ يك نايد به اتمام ، آن امور
نقش او خواهند تا سازند حَك
هر دم از خود سازدش خوشنودتر
هيچ آيا همچنانكه مدح و ذمّ(362)
هيچ آيا همچنانكه مدح و ذمّ(362)
وجه تشبيه
خداوند متعال در اينجا (آدم مشرك ) را به غلام و برده اى تشبيه كرده است كه داراى چند ارباب است و هر كدام او را به كارى ضد يكديگر وامى دارند؛ يكى مى گويدفلان برنامه را انجام بده و ديگرى وى را از آن كار نهى مى كند، سوّمى دستور ديگرى بر خلاف آن دو به او مى دهد و همين طور مرتّب حيران و سرگردان است ، نمى داند چه كند و خود را با نواى كدام يك هماهنگ سازد.
و (انسان موحد و يكتا پرست ) را به فردى تشبيه نموده است كه تنها تسليم يك نفر است . خط و برنامه او مشخص و صاحب اختيارش معلوم است و بدون هيچ گونه دغدغه و سرگردانى كارش را انجام مى دهد و با اطمينان خاطر و آرامش روح گام بر مى دارد.بنا بر اين (وجه شباهت ) در آدم مشرك (تحيّر و سرگردانى ) و در فرد مؤ من (اطمينان و آرامش روحى ) است ؛ يعنى مشرك همواره در ميان انواع تضادّها، تناقضها و تزلزلها غوطه ور و سردر گم است و موحّد هميشه آرامش خاطر و قلبى مطمئن دارد، چون فقط دل در گرو عشق خدا دارد.
يك دوست بسنده كن كه يك دل دارى
گر مذهب عاشقان عاقل دارى
گر مذهب عاشقان عاقل دارى
گر مذهب عاشقان عاقل دارى
مردى كه حقيقتا تسليم بود، على عليه السّلام و شيعه او بودند.و در پايان آيه مى فرمايد:(حمد و سپاس مخصوص خداوند است ). (ا لْحَمْدُ لِلَّهِ).خداوندى كه با ذكر اين مثلهاى روشن راه را به شما نشان داده ، و دلايلى واضح را براى تشخيص حق از باطل در اختيار شما قرار داده است ، خداوندى كه همه را به اخلاص دعوت مى كند و در سايه اخلاص آرامش مى بخشد، چه نعمتى از اين بالاتر، و چه شكرى و حمدى از اين لازم تر؟(ولى اكثر آنها نمى دانند) و با وجود اين دلايل روشن به خاطر حبّ دنيا و شهوات سركش به حقيقت راه نمى برند.
(بَلْ اءَكْثَرُهُمْ لاَ يَعْلَمُونَ).(364)
33- مَثَل ياران رسول اللّه صلى اللّه عليه و آله و سلّم
(مُّحَمَّدٌ رَّسُولُ اللَّهِ وَالَّذِينَ مَعَهُ اءَشِدَّآءُ عَلَى ا لْكُفَّارِ رُحَمَآءُ بَيْنَهُمْ تَرَلهُمْ رُكَّعًا(365) سُجَّدًا(366) يَبْتَغُونَ فَضْلاً مِّنَ اللَّهِ وَرِضْوَا نًا سِيمَاهُمْ فِى وُجُوهِهِم مِّنْ اءَثَرِ السُّجُودِ ذَا لِكَ مَثَلُهُمْ فِى التَّوْرَلةِ وَمَثَلُهُمْ فِى ا لاِْنجِيلِ كَزَرْعٍ اءَخْرَجَ شَطَْهُ (367) فََازَرَهُ (368) فَاسْتَغْلَظَ (369) فَاسْتَوَى عَلَى سُوقِهِى (370) يُعْجِبُ الزُّرَّاعَ لِيَغِيظَ بِهِمُ ا لْكُفَّارَ وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ الصَّلِحَتِ مِنْهُمْ مَّغْفِرَةً وَاءَجْرًا عَظِيمَا).(371)(محمّدصلى اللّه عليه و آله و سلّم فرستاده خداست و كسانى كه با او هستند، در برابر كفّار سر سخت و شديد، و در ميان خود مهربانند؛ پيوسته آنان را در حال ركوع و سجود مى بينى ، در حالى كه همواره فضل خدا و رضاى او را مى طلبند؛ نشانه آنان در صورتشان از اثر سجده نمايان است ، اين توصيف آنان در تورات و توصيف آنان در انجيل است ، همانند زراعتى كه جوانه هاى خود را خارج ساخته ، سپس به تقويت آن پرداخته ، تا محكم شده و بر پاى خود ايستاده است ، و به قدرى نموّ و رشد كرده كه زارعان را به شگفتى وامى دارد! اين براى آن است كه كافران را به خشم آورد، (ولى ) خداوند كسانى از آنها را كه ايمان آورده و كارهاى شايسته انجام داده اند، وعده آمرزش و اجر عظيمى داده است ).
حق بود كافى و هم بر وى گواه
وانكسانكه با ويند از مؤ منين
بينى اى بيننده ايشان را مدام
از خدا جويند فضلى بر مزيد
هست ايشان را علامت در وجوه
قصد از اين سيما بود نور شهود
وان ببينند اهل عرفان و يقين
باشد اين وصف از نشان مؤ منان
يعنى ايشان را ستوده در كتاب
همچو دانه كاشته كاندر نخست
پس قوى گرداند آن را پس شود
آن چنان گردد تناور كه عجب
اين مثال احمد است و مؤ منان
بعد ضعف اعنى قوى گشتند و سخت
گفت اين تشبيه بهر اهل دين
وعده كرد آن مؤ منان را كردگار
در جهان و در جنان پر نعيم
هستشان آمرزش و اجر عظيم (372)
كه محمّد شد فرستاده إ له
سخت بر كفّار و بس پر قهر و كين
راكع و ساجد به هر حال و مقام
همچنين خوشنودى او با اميد
از نشان سجده حق با شكوه
كه بتابد از رخ اهل سجود
نى كسى كاورا نباشد نور دين
گشته در تورات و انجيل آن بيان
زين صفت ربّ العباد اندر ثواب
شاخه ها آرد برون باريك و سست
او سطبر و سخت و بر ساق ايستد
زو كنند اهل زراعت در طلب
كه شدند ايشان به تدريج آن چنان
همچو بعد از رستن و ماندن درخت
تا شود كفّار زايشان خشمگين
كه بود كردارشان نيك از عيار
هستشان آمرزش و اجر عظيم (372)
هستشان آمرزش و اجر عظيم (372)