چهل مثل از قرآن نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

چهل مثل از قرآن - نسخه متنی

چهل مثل از قرآن

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

آيت اللّه مطهرى (ره ) در اين باره مى گويد:

(زنها در قديم مشهور بودند كه زياد غيبت مى كنند. شايد اين به عنوان يك خصلت زنانه معروف شده بود كه زن طبيعتش اين است و جنساً غيبت كن است ؛ در صورتى كه چنين چيزى نيست ، زن و مرد فرق نمى كنند. علّتش اين بود كه زن مخصوصاً زنهاى متعيّنات ، زنهايى كه كلفت داشته اند و در خانه ، همه كارهايشان را كلفت و نوكر انجام مى دادندهيچ شغلى و هيچ كارى ، نه داخلى و نه خارجى نداشت ، صبح تا شب بايد بنشيند و هيچ كارى نكند، كتاب هم كه مطالعه نمى كرده و اهل علم هم كه نبوده ؛ بايد يك زن هم شاءن خودش پيدا كند؛ با آن زن چه كند؟

راهى غير از غيبت كردن به رويشان باز نبوده ، و اين برايشان يك امر ضرورى بوده ؛ يعنى اگر غيبت نمى كردند واقعا بدبخت و بيچاره بودند ...
در يكى از شهرها يا ايالات آمريكا در خانواده ها قمار آنقدر رايج شده بود كه زنها به آن عادت كرده بودند و در خانه ها به صورت يك بيمارى رواج يافته بود، و شكايت همه اين بود كه زنها ديگر كارى غير از قمار ندارند. اوّل اين را به عهده واعظها گذاشتند كه آنها اين بيمارى را از سر مردم بيرون ببرند. ولى آخر بيمارى علّت دارد؛ تا علّتش از ميان نرود كه بيمارى از بين نمى رود. واعظها شروع كردند به موعظه در زيانهاى قمار و آثار اخروى آن ؛ ولى اثر نداشت .

يك شهردار پيدا شد و گفت كه من اين بيمارى را معالجه مى كنم . آمد و كارهاى دستى از قبيل بافتنى را تشويق كرد و براى زنها مسابقه هاى خوب گذاشت و جايزه هاى خوب تعيين كرد. طولى نكشيد كه زنها دست از قمار كشيده و به اين كارها پرداختند.
آن مرد علّت را تشخيص داده و فهميده بود كه علّت پرداختن زنها به قمار، بيكارى و احتياج آنها به سرگرمى است . كار ديگرى برايشان به وجود آورد تا توانست قمار را از ميان ببرد يعنى در واقع يك خلا روحى در ميان آنها وجود داشت و آن خلا منشاء اين گناه بود؛ آن آدم فهميد كه اين خلا را بايد پر كرد تا بشود قمار را از بين برد و تا آن خلا
به وسيله ديگرى پر نشود نمى توان آن را از ميان برداشت ).(392)

خلاصه اين كه يكى از عوامل آلوده شدن به (غيبت ) و گناهان ديگر (بيكارى ) است و يكى از راههاى مهم جلوگيرى از آن (اشتغال) به كار و پرهيز از بيكارى و تنبلى مى باشد؛ و بهترين كار اين است كه انسان به بررسى عيوب خويش ‍ بپردازد تا بدين وسيله از عيب جويى ديگران در امان بماند، چنانچه امير المؤ منين عليه السّلام مى فرمايد: (يا ايّها النّاس طُوبى لِمَنْ شَغَلَهُ عَيْبُهُ عَنْ عُيُوبِ النّاس ؛(393) اى مردم خوشا به حال كسى كه اشتغال به عيب خودش او را از عيبجويى ديگران باز دارد).

4- علاج غيبت و توبه آن

(غيبت ) مانند بسيارى از صفات ذميمه تدريجاً به صورت يك بيمارى روانى در مى آيد، به گونه اى كه غيبت كننده از كار خود لذّت مى برد و از اين كه پيوسته آبروى اين و آن را بريزد، احساس رضا و خوشنودى مى كند و اين يكى از مراحل بسيار خطرناك اخلاقى است .

اينجا است كه غيبت كننده بايد قبل از هر چيز به درمان انگيزه هاى درونى غيبت كه در اعماق روح او است و به اين گناه دامن مى زند، بپردازد؛ انگيزه هايى همچون (بخل ) و (حسد) و (كينه توزى ) و (عداوت ) و (خود برتر بينى ).

بايد از طريق خود سازى و تفكّر در عواقب سوء اين صفات زشت و نتايج شومى كه به بار مى آورد، و همچنين از طريق رياضت نفس اين آلودگيها را از جان و دل بشويد، تا بتواند زبان را از آلودگى به غيبت باز دارد.

سپس در مقام (توبه ) برآيد و از آنجا كه غيبت جنبه (حق الناس ) دارد، اگر دسترسى به صاحب غيبت دارد و مشكل تازه اى ايجاد نمى كند، از او عذر خواهى كند، هر چند به صورت سربسته باشد، مثلاً بگويد من گاهى بر اثر نادانى و بى خبرى از شما غيبت كرده ام ، مرا ببخش ، و شرح بيشترى ندهد، مبادا عامل فساد تازه اى شود و اگر دسترسى به طرف

ندارد يا او را نمى شناسد، يا از دنيا رفته است ، براى او استغفار كند و عمل نيك انجام دهد، شايد به بركت آن خداوند متعال وى را ببخشد و طرف مقابل را راضى سازد.(394)

/ 63