چهل مثل از قرآن نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

چهل مثل از قرآن - نسخه متنی

چهل مثل از قرآن

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

اصولاً طبيعت هر انقلابى چنين است كه بعد از پيروزى ، منافقان در صفوف انقلابيون قرار مى گيرند، و دشمنان سرسخت ديروز به صورت عوامل نفوذى امروز در لباس دوستان ظاهرى جلوه گر مى شوند. بنابر اين مساءله نفاق و منافقان مخصوص عصر پيامبرصلّى اللّه عليه و آله و سلّم نبوده ، بلكه هر جامعه اى مخصوصاً جوامع انقلابى گرفتار آن مى شود، به همين دليل بايد تحليلها و موشكافيهاى قرآن را روى اين مساءله ، نه به عنوان يك مساءله تاريخى ، بلكه به عنوان يك مساءله مورد نياز، مورد بررسى دقيق قرار داد و از آن براى مبارزه با روح نفاق و خطوط منافقين در جوامع اسلامى امروز الهام گرفت .

براى مبارزه با روح نفاق بايد نشانه هاى آن را همچنان كه قرآن به طور گسترده بازگو كرده است ، دقيقاً شناخت ، زيرا تنها از طريق اين نشانه ها مى توان به خطوط و نقشه هاى منافقين پى برد و آن را نابود كرد.

خطر منافقان براى هر جامعه از خطر هر دشمنى بيشتر است ، چرا كه از يك سو شناخت آنها غالباً آسان نيست ، و از سوى ديگر دشمنان داخلى هستند، و گاه چنان در تار و پود جامعه نفوذ مى كنند كه جدا ساختن آنها كار بسيار مشكلى است . علاوه بر آنچه كه گفته شد، روابط مختلف منافقان با ساير اعضاى جامعه ، كار مبارزه با آنها را دشوار مى سازد. به همين دليل اسلام در طول تاريخ خود، بيشترين ضربه را از منافقان خورده ، و قرآن نيز سخت ترين حملات خود را متوجّه منافقان ساخته و آنها را بيش از هر دشمن ديگر كوبيده است .(22)

3- مَثَل پشه

(إِنَّ اللَّهَ لاَيَسْتَحْىِى اءَن يَضْرِبَ مَثَلاً مَّا(23) بَعُوضَةً فَمَا فَوْقَهَا فَاءَمَّا الَّذِينَ ءَامَنُواْ فَيَعْلَمُونَ اءَنَّهُ ا لْحَقُّ مِن رَّبِّهِمْ وَاءَمَّا الَّذِينَ كَفَرُواْ فَيَقُولُونَ مَاذَ آ اءَرَادَ اللَّهُ بِهَذَا مَثَلاًيُضِلُّبِهِى كَثِيرًا وَيَهْدِى بِهِى كَثِيرًا وَمَا يُضِلُّ بِهِى إِلا ا لْفَسِقِينَ).(24)

(خداوند از اين كه (به موجودات ظاهراً كوچكى مانند) پشه و حتى كمتر از آن ، مثال بزند، شرم نمى كند. (در اين ميان ) آنان كه ايمان آورده اند، مى دانند حقيقتى است از طرف پروردگارشان ، و امّا آنها كه راه كفر را پيموده اند، (اين موضوع را بهانه كرده ،) مى گويند: منظور خداوند از اين مثل چه بوده است ؟! (آرى ،) خدا جمع زيادى را با آن گمراه و گروه بسيارى را هدايت مى كند، ولى تنها فاسقان را با آن گمراه مى سازد!).




  • زد به لا يَسْتَحْيى آن شاه اجل
    كافران گويند زان مقصود چيست
    هست مغبون آن كه او بربال بقّ
    بهر قومى هم به يَهْدى كثير
    هم فزايدشان ز قرآن بر ضلال
    گشتشان نور قبول از قلب سلب
    نيست ممنوع آن مثالى كز حقّ است
    نزد حقّ وان كس كه او اهل حقّ است
    زان يضِلُّ گفت سلطان نصير
    فاسق از دنيا نگيرد جز وبال
    شد صفات نفسشان غالب به قلب
    بعدشان بر بعد، از قرآن فزود



  • پس به مافوقش كه آن بال بقّ است (25)
    يعنى اين دنيا كم از بال بقّ است
    يافت زان اهل هدايت انتباه
    كه بود آن قلب دونشان واژگون
    وَز دَمِ شيطانى اندر آتشند
    بر بعوضه اهل دنيا را مثل
    غير دنيا و اهل آن مقصود نيست
    گمرهان را زان فزايد اشتباه
    زان نشد گمره كس اِلاّ فاسقون
    سركش از رحمان و با شيطان خوشند
    بعدشان بر بعد، از قرآن فزود
    بعدشان بر بعد، از قرآن فزود




منظلم تر شد دل ظلمت نمود(26)

شاءن نزول و وجه تشبيه

جمعى از مفسّران از (ابن عباس ) درباره شاءن نزول آيه فوق چنين نقل كرده اند:

هنگامى كه خداوند در آيات گذشته پيرامون اوصاف منافقين ، دو مثال (آتش و باران ) را بيان كرد، منافقين گفتند: خداوند برتر و بالاتر از اين است كه چنين مثالهايى بزند، و به اين طريق در (وحى ) بودن قرآن اظهار ترديد كردند. در اين موقع ، آيه بالا نازل شد و به آنها پاسخ داد.

بعضى ديگر گفته اند: هنگامى كه در آيات قرآن ، مثالهايى به (ذباب ) (مگس ) و (عنكبوت ) نازل گرديد، جمعى از مشركان اين موضوع را بهانه قرار داده ، زبان به اعتراض گشودند و مسخره كردند كه اين چگونه (وحى ) آسمانى است كه سخن از (عنكبوت) و(مگس ) مى گويد؟ آيه فوق نازل شد و با تعبيراتى زنده به آنها جواب داد.(27)

بعضى از مفسران مى گويند، تعبير به (يستحيى ) در آيه ، احتمال دارد در مقابل سخن كافران باشد كه مى گفتند:

(اءَما يَسْتَحْيى رَبُّ مُحَمَّدٍ اءَن يضربَ مثلاً بِالذُّبابِ وَالْعَنْكَبوُتِ؛ آيا خداى محمّد شرم نمى كند كه در كتاب خود به مگس و عنكبوت مثال بزند).

خداوند در جواب آنان فرمود: (إِنَّ اللَّهَ لاَيَسْتَحْىِى اءَن يَضْرِبَ مَثَلاً مَّا بَعُوضَةً فَمَا فَوْقَهَا ).

كافران و بهانه جويان خُردى پشه يا مگس را وسيله استهزاى قرآن و اعتراض به آن قرار داده بودند، در صورتى كه :

/ 63