آثار تاريخى اطراف رقه و صفين - اماکن سیاحتی و زیارتی دمشق نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

اماکن سیاحتی و زیارتی دمشق - نسخه متنی

اصغر قائدان

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

آثار تاريخى اطراف رقه و صفين

1 ـ شهر رُصافه

اين شهر به «رصافه هشام» معروف است. شهر رُصافه در 24 كيلومترى غرب شهر رقه واقع شده است. بناى آن را به «هشام بن عبدالملك اموى» نسبت مى دهند كه در هنگام طاعون شام، اين شهر را بنا كرده بود(325). البته چون قبل از اسلام به «راسابا» نيز معروف بوده و
در دوره بيزانس نيز به نام «سرجيوبوليس» قدّيس، متوفى قرن چهارم هجرى مشهور بوده است لذا بنظر مى رسد هشام بن عبدالملك ديوار و بناهاى آن را تجديد و بازسازى كرده است.

در اين شهر آثارى از رومى ها مانند كليسا، ديوار، برج و چند قصر متعلق به دوران هشام بن عبدالملك قرار دارد كه ويرانه هاى آنها همچنان وجود است.

2 ـ شهرك عين ديوار

شهرك «عين ديوار» در شمال شرقى سوريه و نزديك مرز سه كشور تركيه، عراق و سوريه است. در اين شهر تاريخى يكى ازآثار رومى ها يعنى «پل رومى» كه بر رودخانه دجله ساخته شده همچنان پابرجا است.


3 ـ قلعه جَعْبَر

يكى از نقاط بسيار ديدنى و جذاب اطراف صفين و رقه، قلعه زيباى «جعبر» است كه در كنار رودخانه فرات واقع و چون در نزديكى آن سد عظيمى ساخته شده اين قلعه همانند جزيره اى در وسط درياست.

قلعه مذكور در مسير حلب و حدود سى كيلومترى جنوب رقه و صفين قرار دارد. در اين مسير يك دوراهى ما را به سوى شهرك «الثوره» راهنمايى مى كند. حدود ده كيلومتر به طرف اين شهرك، پس از سد جديد الاحداثى، تابلويى با عنوان الى جعبر، مسير قلعه را نشان مى دهد. از اين نقطه تا قلعه حدود دوازده كيلومتر راه است. پس از طى اين مسافت به حاشيه رودخانه فرات مى رسيم. از دور يك خشكى كه همانند جزيره اى اطراف آن را آب فرا گرفته چشمان ما را به خود متوجه مى سازد. قلعه مذكور بر فراز تپه اى قرار دارد كه هر سه طرف آن را آب احاطه كرده است.

قلعه در گذشته به «دُوَسر» معروف بوده است. از تاريخ بناى نخستين آن اطلاعى در دست نيست ولى به گفته ياقوت حموى در دوران بنى عباس فردى از بنى قُشير اعمى به نام «جَعْبَر بن مالك»، اين قلعه را به تملك درآورده است. وى كه فردى راهزن بوده، پس از راهزنى در اين قلعه پناه مى گرفته است. در سال 477 هجرى سلطان ملكشاه سلجوقى اين قلعه را از تصرف وى خارج ساخته و بنى قشير را از آن بيرون راند. ملكشاه در سال 499 هجرى قلعه جعبر را در مقابل قلعه حلب كه تسخير كرده بود به «سالم بن مالك» واگذار كرد و وى سالها بر آن حكومت مى راند.

سرانجام «نورالدين محمود زنگى» به سال 541 هجرى آن را از دست فرزندان وى خارج ساخت. اين قلعه پس از چندى به وسيله «ملك عادل» برادر سلطان صلاح الدين ايوبى مورد ترميم و بازسازى قرار گرفت(326). وى براى قلعه خزائن و ماليه اى قرار داد. قلعه جعبر پس از
فتح بغداد به وسيله هولاكو تخريب و خرابه آن تا ايام «امير تنكز» باقى بود كه در سال 735 هجرى آن را مورد تجديد بنا قرار داد. «امير طنبغا» نائب حلب از بيست هزار نفر براى بازسازى آن كمك گرفت و آن را مقرى براى اقامت اميرتنكز قرار داد.

قلعه جعبر دو ديوار دفاعى داشته كه اطراف آن را خندق تشكيل مى داده است. ارتفاع آن تا سطح رودخانه 345 متر است. در سمت جنوب غربى آن بُرجى است كه مدخل ورودى قلعه بوده و پل متحركى بر آن قرار يافته و بعدها بجاى آن پلكانى از سنگ ساخته اند. اطراف قلعه و ديواره آن، برجهاى دفاعى فراوانى به شكل مربع يا مدور و مسدس براى ديدبانى قرار دارد. در گوشه جنوبى قلعه، باقى مانده بناى محكمى ديده مى شود كه محتمل است «قصر الاماره» بوده باشد. امروزه بيشتر ديوارهاى قلعه كه از آجر و خشت است تخريب شده و يا روبه ويرانى است بعضى از قسمتهاى كنگره ها و برجك هاى آن نيز به مرور از بين رفته است.

در مدخل ورودى قلعه، راهى باريك است كه در داخل تپه مذبور بصورت تونلى حفر شده و به وسيله پلكانى به بالاى قلعه ارتباط مى يابد. بيشتر اماكن داخل آن از جمله: حمام ها، اطاق ها، مسجد و... از بين رفته و اكنون چيزى جز انبوه آجرهاى بر روى هم انباشته چيز ديگرى ديده نمى شود. اين قلعه در دوران ايوبى ها يكى از مراكز مهم نظامى و پايگاههاى استراتژيكى آنان بوده است. در حدود دو كيلومترى آن و در وسط رودخانه، تپه اى بصورت جزيره نمايان است كه بر بالاى آن بنايى ديده مى شود. گويا اين جا پايگاه رصد يا كمين قلعه بوده است. براى رفتن به آن مكان بايد از قايق استفاده كرد. هم اكنون اين قلعه و اطراف آن بصورت تفرجگاه تابستانى مردم اطراف است و گاهى نيز مورد بازديد سياحان قرار مى گيرد.


«حِمْصْ» يا در عرف مردم سوريه «حُمْصْ» يكى از شهرهاى قديمى سرزمين شام است كه در 145 كيلومترى شمال «دمشق» و بين راه «دمشق و حلب» قرار دارد. اين شهر تا «حماه» نيز 45 كيلومتر فاصله دارد. بناى آن را به مردى به نام «حمص بن مهر بن جان بن مكنف يا حمص بن مكنف عمليقى» منسوب دانسته اند. حمص جزو اقليم چهارم است كه قبل از اسلام در تصرف يونانيان بوده است. در دوران خلافت عمر بن خطاب پس از آنكه ابو عبيدة بن جراح دمشق را فتح كرد، خالد بن وليد را به سوى حمص پيش فرستاد و خود به دنبال وى آمد. ابتدا نيروهاى سپاه اعراب با مردم حمص جنگيدند ولى بزودى مردم شهر تقاضاى صلح كرده، امان خواستند; لذا طبق معاهده صلح، 170 هزار دينار جزيه مقرر گشت(327).

مردم حمص از ابتدا گرايش و تمايل شديدى نسبت به بنى اميه داشتند. آنان در جنگ صفين معاويه را يارى داده و عداوت سختى نسبت به على(ع) و شيعه نشان دادند. با اين حال عده اى از غُلات شيعه از شعبه نُصَيريه نيز در اين شهر زندگى مى كردند. حمص در عصر حاضر كه از لحاظ جمعيت سوّمين شهر سوريه (با 350 هزار جمعيت) است بيشتر اهالى آن سنى بوده و تعداد خيلى كمى نيز مسيحى و علوى دارد.

از آنجا كه براى تبليغ اسلام در اين سرزمين، بسيارى از صحابه و قراء به آن روى آورده و ساكن شدند،(328) امروزه مشاهد و مزارات فراوانى از آنان در حمص وجود دارد كه به آن اشاره مى نماييم.

1 ـ جامع و مقبره خالد بن وليد

يكى از آثار باشكوه و جذّاب حمص، «مسجد خالد بن وليد» و «مقبره» اوست. مسجد مذكور در محله «خالديه» و در مركز شهر ـ خيابان اصلى شهر حمص ـ قرار داشته و نماى زيباى آن چشمها را متوجه خود مى سازد. اين مسجد در ابتدا توسط «ملك ظاهر بندقدارى» به سال 664 هجرى و سپس به وسيله «ملك اشرف قلاوون» در سال 691 هجرى مورد تجديد و ترميم قرار گرفته است. از بناى نخستين آن اطلاعى در دست نيست ليكن چون اين جا خالد بن وليد به سال 21 هجرى مدفون شده است بايد جامع آن نيز همان زمان ساخته شده باشد.

در دوران «سلطان عبدالحميد عثمانى» به وسيله ناظم پاشا ـ حاكم شام ـ بناى نخستين آن بكلى تخريب و سپس مسجد بسيار بزرگ و باشكوهى بجاى آن ساخته شد. اين جامع داراى پنج گنبد بسيار زيبا به رنگ خاكسترى بوده و مأذنه اى بزرگ به زيبايى آن افزوده است. مسجد خالد را از لحاظ زيبايى و معمارى مى توان با «مسجد اياصوفيه» در تركيه مقايسه كرد كه تركيبى از معمارى اسلامى و رومى است. در داخل مسجد و در شبستان بزرگ آن، «مقبره خالد بن وليد» فاتح اين شهر قرار دارد كه داراى قبه و ضريحى بزرگ با پايه ها و ديواره هاى مرمرين و ضريحى نقره اى است. قبر وى در گوشه شمال غربى شبستان با پوششى سبز و عمامه اى كه بر آن نهاده شده ديده مى شود. مقبره خالد از لحاظ بنا مشابه مقام رأس يحيى در جامع اموى است.

در همين مكان همسر خالد و پسرش عبدالرحمان نيز بخاك سپرده شده اند. ياقوت حموى گويد: بعضى اين قبر را از خالد بن يزيد بن معاويه مى دانند و خالد بن وليد در دو كيلومترى حمص به خاك سپرده شده است(329). در ضلع شمال غربى شبستان مسجد قبر عبيداللّه بن عمر ديده مى شود. وى فرزند خليفه دوم و همان كسى است كه در قصاص خون پدر خود سه تن را به قتل رسانيد و امام على(ع) سوگند خورد كه عبيدالله را بخاطر قتل بيگناهان قصاص خواهد نمود لذا وى به هنگام حكومت على(ع) از مدينه گريخته و نزد معاويه به شام رفت. سرانجام در جنگ صفين در مقابل على(ع) ايستاد و در ركاب قاسطين و به دست امام به قتل رسيد.

2 ـ جامع و قبور فرزندان جعفر طيّار

كمى بالاتر از «جامع خالد بن وليد» در خيابان سمت چپ اين جامع ـ حدود سيصد متر به سمت جنوب ـ جامع كوچكترى است كه به «جامع طيّار» معروف است. در شبستان اين مسجد دو قبر وجود دارد كه به فرزندان جعفر طيار يعنى عبدالله و عبيدالله تعلق دارد. اين دو قبر كه بدون ضريح و بارگاه هستند، در سمت جنوب شبستان و داخل حجره اى كوچك قرار دارند.


3 ـ جامع و مقبره عمر بن عبدالعزيز

حدود دويست متر بالاتر از «جامع طيّار» در سمت چپ خيابان، «جامع عمر بن عبدالعزيز» قرار دارد كه مقبره او نيز در داخل شبستان است بناى آن به دوران عثمانى متعلق و قبر عمر بن عبدالعزيز والى عادل اموى با سنگ و پوششى سبز، بدون ضريح و قبه در حجره اى قرار دارد كه مورد زيارت اهالى است. بعضى گويند قبر عمر بن عبدالعزيز در نزديكى شهرك «معرة النعمان» در اطراف حلب است كه قبلاً در مورد دير سمعان و آن شهرك سخن گفتيم(330).


4 ـ ساير صحابه مدفون در حمص

1 ـ قنبر غلام على(ع) كه به دست حجاج كشته شد.

2 ـ سفينه، مهران بن فروخ، غلام ايرانى رسول خدا(ص).

3 ـ كعب الاحبار، يكى از راويان يهودى كه در دوران ابوبكر مسلمان شد.

4 ـ هلال بن حرث معروف به ابو حمراء غلام، ايرانى رسول خدا(ص) و از شيعيان على(ع) كه خزانه دار او نيز بوده است(331).

5 ـ ثوبان، غلام رسول خدا(ص) متوفى 45 هجرى.

6 ـ عمرو بن عبسه، صحابى رسول خدا(ص).

7 ـ ابو امامه باهلى، صحابه رسول خدا(ص) و راوى احاديث او كه به سال 81 هـ در حمص وفات يافت.

8 ـ عبداله بن بسرمازنى از صحابه پيامبر(ص) (م 88 هجرى).

9 ـ شرحبيل بن سمط بن اسود كندى، از فرماندهان نظامى ارتش اسلام و استاندار حمص (م 40 هـ).

10 ـ شداد بن شرحيل، صحابى پيامبر(ص).

11 ـ شرحيل بن اوس كندى، صحابى پيامبر(ص).

12 ـ عبدالرحمن بن عميره مزنى، صحابى پيامبر(ص).

13 ـ عبداله بن سفيان ازدى صحابى، پيامبر(ص).

14 ـ سعيد بن عامر بن حذيم صحابى پيامبر(ص) (م 20 هجرى)(332).


كيلومترى شمال دمشق، 45 كيلومترى شمال حِمص، و 85 كيلومترى جنوب حلب قرار دارد. سابقه تاريخى اين شهر به قرنها قبل از اسلام مى رسد و نام آن در اشعار جاهلى شاعر عرب «امرىٌ القيس» ديده مى شود(333). در آن دوران شهر يا قريه حَماه يكى از قراى تابعه حِمص بوده
است ولى اكنون يكى از استانهاى بزرگ سوريه است(334).

گرداگرد شهر چون ساير شهرها، ديوارى عظيم كشيده شده كه اكنون بعضى از ابواب و پايه هاى آن نيز ديده مى شود. نهرى بزرگ به نام «نهر العاصى» كه امروزه اعتبارى چون گذشته را ندارد در آن جريان داشته است. شهر حَماه همانند حِمص در سال هفدهم هجرى به دست ابوعبيده بن جراح و با پرداخت خراج به صلح فتح گشت. در اين شهر آثار متنوعى از دوران اسلامى و حتى قبل از اسلام وجود دارد كه امروزه مورد بازديد سياحان و جهانگردان است. اين آثار عبارتند از:


/ 188